کپسول دربردارندهی خاک و سنگهای ماه با فرود در ناحیه مغولستان داخلی در چین، مأموریت پیچیده چانگای ۵ را به پایان رساند.
رسانه دولتی چین تأیید کرد که نخستین مأموریت این کشور برای آوردن نمونه خاک ماه بهتازگی به همراه محفظهای حاوی سنگهای قمری به زمین بازگشته است. کپسول شامل نمونه که فضاپیمای چینی دو هفتهی پیش آن را از سطح ماه برداشت کرده بود، شب گذشته پس از عبور از جو زمین با چتر نجات در ناحیه مغولستان داخلی فرود آمد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این ماموریت میخوانید.
فرود کپسول، پایان مأموریت قمری بهشدت پیچیده چانگای ۵ را رقم زد. این مأموریت چهارم آذر پرتاب شد و مجموعهای متشکل از چهار فضاپیمای رباتیک را روانه مدار ماه کرد. ۱۱ آذر، دو فضاپیما شامل سطحنشین و ماژول صعود روی سطح ماه فرود آمدند تا نمونههایی از سنگهای قمری برداشت کنند. به محض آنکه مواد کافی جمعآوری شد، صعودگر از روی ماه برخاست و نمونهها را تا اتصال به فضاپیمای مدارگرد با خود حمل کرد.
سپس سفر بازگشت به زمین آغاز شد. ماژول صعود نمونه خاک ماه را به فضاپیمای دیگری منتقل کرد که در مسیر بازگشت به خانه قرار داشت. شب گذشته، کپسول حاوی نمونه درون جو شیرجه زد و در نهایت با چتر نجات روی زمین فرود آمد. فرود کپسول مأموریت چانگای ۵، چین را پس از ایالات متحده و شوروی سابق به سومین کشوری تبدیل کرد که نمونههای ماه را به زمین آورده است. درواقع آخرین بار شوروی سابق با مأموریت رباتیک لونا ۲۴ در سال ۱۹۷۸ موفق شده بود سنگهای قمری را به زمین بیاورد.
پس از فرود، مقامهای چینی موقعیت کپسول را شناسایی و آن را بهسرعت به آزمایشگاه منتقل کردند. چین امیدوار است حداکثر ۴ کیلوگرم مواد از ناحیهای کاوشنشده از ماه به نام «اقیانوس طوفانها» جمعآوری کرده باشد. این بخش از سطح قمری بسیار هموارتر از دیگر نواحی است و دانشمندان گمان میکنند سنگهای آنجا در اثر فعالیت اخیر آتشفشانی یکدست شدهاند. مطالعه این مواد در محیط آزمایشگاه میتواند از تکامل ماه و همچنین کل تاریخچه پیچیده منظومه زمین و ماه درک بهتری به دانشمندان بدهد.
دانشمندان برای دسترسی به اطلاعات بیسابقهای از دایناسور های تاریخی، مغز یکی از قدیمی ترین آنها را بازسازی کردند. به این ترتیب اطلاعاتی از این فسیل به دست آمد که تاکنون شبیه به آن دیده نشده بود.
دانشمندان به لطف فناوری های جدید قادر به شناخت بیشتری در مورد دایناسورها شده اند و این بار این اتفاق در مورد یکی از قدیمی ترین آنها که بیش از ۲۰۰ میلیون سال پیش زندگی می کرده، رخ داده است. مطالعه جدیدی که مربوط به بازسازی دیجیتالی مغز یکی از اولین دایناسورها است، عادت های غذایی و چالاکی آن را روشن کرده است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره بازسازی مغز دایناسور میخوانید.
دانشمندان دانشگاه “بریستول”(Bristol) با انتشار نسخهای دیجیتالی مغز این دایناسور موسوم به “تکودونتوسور“(Thecodontosaurus) را بازسازی کردند و در پی آن اطلاعاتی را کشف کردند که قبلاً در هیچ فسیلی دیده نشده بود.
“تکودونتوسور” یا دایناسور چالهدندان معروف به “دایناسور بریستول”، دایناسوری گیاهخوار و کوچک بوده که در اواخر دوره تریاس و اوایل ژوراسیک میزیسته است. فسیلهای این دایناسور در انگلیس و ولز یافت شدهاند. اولین فسیل تکودونتوسور در سال ۱۸۴۳ در بریستول انگلیس کشف شد.
تکودونتوسور بدنی کوچک و به درازای ۱٫۲ متر داشته است. دم او دراز و سر و گردنش کوچک بوده است. وزن بدن تکودونتوسور را در حدود ۱۰ کیلوگرم تخمین زدهاند. این دایناسور بر روی دو پا راه میرفته و از دستان خود فقط در هنگام جهش یا خوردن گیاهان کوتاه استفاده میکرده است. همچنین دندانهای او کوچک و مناسب تغذیه از گیاهان بوده است.
دانشمندان از طریق بازسازی مغز دایناسور به اطلاعات بیشتری در مورد این موجود دست پیدا کردند. در این بازسازی از مدلهای سه بعدی سی تی اسکن و روشهای تصویربرداری و مدلسازی سه بعدی استفاده شد. آنتونیو بالل، از محققین اصلی این بررسی می گوید: با کمک نرمافزارها توانستیم شکل مغز و گوش داخلی را با کمک حفره های موجود در فسیل بازسازی کنیم. تجزیه و تحلیل بازسازیها نشان می دهد که این موجود با ثابت نگه داشتن سر و چشم و نگاه در حین حرکت یک مغز کاملاً توسعه یافته داشته است. پیش از این تصور میشد که این موجود فقط از گیاهان تغذیه می کرده اما به نظر می رسد وی گاهی طعمه ای را نیز شکار می کرده است.
تغییرات آبوهوایی و عقب افتادن زمان مهاجرت، باعث هجوم کرکس سیاه به پنسیلوانیا شده است. این پرندگان ضمن وارد آوردن خسارات زیاد به اموال، موجب رعب و وحشت مردم نیز شدند.
ساکنان شهر ماریتا در ایالت پنسیلوانیای آمریکا این روزها حس حضور در لوکیشن واقعی فیلم پرندگان آلفرد هیچکاک را دارند. تنها این بار بهجای مرغهای دریایی و گنجشکها، مردم شهر مورد هجوم کرکس سیاه قرار گرفتند. این پرندگان لاشخور جثهای نسبتا بزرگ دارند و طول بالاهایش به ۱،۵ متر نیز میرسد. کرکسها هماکنون مشغول سوراخ کردن پشتبامها و واژگون کردن سطلهای زباله و انداختن فضولات خود روی درختان هستند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این اتفاق میخوانید.
برخی از مردم برای فراری دادن این پرندگان به کوبیدن قابلمه و ماهیتابه متوسل شدند. حتی برخی هم مواد آتشبازی روشن کردند. برخی هم به راهکار خلاقانهتری دست زده و کرکسهای تاکسیدرمیشدهای را جلوی منازل خود آویزان کردند. ظاهرا این پرندگان لاشخور از دیدن اجساد همنوعان خود به وحشت میافتند. بااینحال، این راهکارها موقتی هستند و با توجه به آنکه کرکس سیاه پرندهای محافظت شده محسوب میشود، امکان شکار بدون جواز آن وجود ندارد. در آمریکا زندهگیری، کُشتن یا نگهداری بدون مجوز کرکسهای سیاه غیرقانونی است و متخلفان به جریمه نقدی تا ۱۵ هزار دلار و حبس تا ۶ ماه محکوم میشوند. استفاده از تاکسیدرمیهای کرکس مؤثر است، ولی قیمت آن بالا است و نیاز به مجوز نیز دارد.
مَت رایس، زیستشناس حیاتوحش، قبلا در سال ۲۰۱۹ به شبکه تلویزیونی پَترویت نیوز گفته بود: «سابقا کرکس سیاه تنها محدود به قسمتهای جنوب شرقی کشور میشدند. ولی طی چند دهه گذشته و بهخصوص طی پنج سال گذشته در پنسیلوانیا، شاهد افزایش جمعیت این پرندگان و متعاقب آن گزارشهای عدیدهای از خسارات و درگیری بودهایم.» در گذشته، این پرندگان مهاجرت میکردند، ولی تغییرات آبوهوایی باعث میشود که بیشتر در منطقه بمانند. دردسرهای کرکسها تنها به منازل و ساختمانها محدود نمیشود، بلکه این پرندگان تهدید جدی برای حیوانات کوچک هستند که همین مشکلات زیادی را برای دامپروران و صاحبان حیوان خانگی به وجود آورده است.
فضولات این پرندگان لاشخور میتواند باعث از بین رفتن درختان و گیاهان شده و بیماریهایی مانند سالمونلا (نوعی مسمومیت غذایی) و انسفالیت (التهاب مغز) را نیز به وجود بیاورد. کرکسها از استفراغ بهعنوان یک مکانسیم دفاعی بهره میبرند که بوی بسیار زنندهای دارد. زوجی که کرکسهای سیاه به خانه ییلاقی آنها در فلوریدا هجوم آورده بودند، این بو را به بوی «تعفنی که از هزار نعش پوسیده بلند شده باشد» تشبیه کرده بودند.
وبسایت کوآرتز نیز در این خصوص گزارش داده است که این پرندگان لاشخور گاها طعمههای خود را از ارتفاع حدود ۹۰ متری به زمین پرت میکنند، به دکلهای مخابراتی و ساختمانهای بلند آسیب رسانده و باعث رعب و وحشت مردم میشوند. مسئولان شهر همچون موارد مشابه از ورود به ماجرا خودداری کرده و اعلام کردند که بودجه عمومی را نمیتوانند صرف محفاظت از املاک خصوصی کنند. مقامات شهرداریها میتوانند درخواست صدور مجوز کُشتن کرکسهای سیاه را از دولت فدرال کنند و ساکنان هم امیدوار هستند که کُشتن تعدادی از این پرندگان باعث فراری دادن بقیه شود.
نت فلیکس جورابی را معرفی کرده است که با استفاده از سنسورهای حرکتی و تشخیص ضربان قلب به فرد در تماشای برنامههای تلویزیونی کمک کرده و در صورت نیاز پخش را متوقف میکند.
با نزدیک شدن به کریسمس ایام هدیه دادن و گرفتن، نت فلیکس جوراب هوشمندی ابداع کرده که اگر در حین تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود به خواب رفتید پخش آنرا متوقف میکند. در طراحی جورابهای هوشمند نت فلیکس از سریالهای معروف الهام گرفته شده است، اما همانگونه که اشاره شد این جورابها واقعا هوشمند هستند و اگر فردی که آن را به پا کرده، خوابش ببرد برنامه دلخواهش متوقف میشود تا چیزی را از روند پخش برنامه از دست ندهد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره تجهیزات این جوراب میخوانید.
تجهیزات لازم برای این کار داخل هر جوراب تعبیه میشود. طرز کار جوراب هوشمند Netflix ابداعی برای فناوری امروز چیز پیچیدهای به حساب نمیآید، یک شتابسنج شرایط و موقعیت قرار گرفتن پا را شناسایی میکند و LED آیآر تعبیه شده در این جوراب در صورت تغییر موقعیت پا به دستگاه تلویزیون، سیگنالی را برای توقف پخش برنامه ارسال میکند. ناگفته نماند در این حین اگر فردی که جوراب هوشمند Netflix را به پا کرده در حال بیداری نیز موقعیت پای خود را تغییر دهد ممکن است غفلتا سیگنالی برای توقف فیلم ارسال شود.
به همین منظور نتفلیکس برای افرادی که تمایل دارند این فرآیند با دقت بیشتری انجام شود پیشنهاد میکند از سنسورهای تشخیصدهنده میزان نبض بدن استفاده کنند. این سنسورها حدود ۱۵ تا ۲۰ دلار بیشتر برای مشتری آب میخورد اما دقت بسیار بالاتری دارند و به محض خواب رفتن سیگنال مربوطه را ارسال میکنند، از طرف دیگر تغییر موقعیت پا نیز با سنسورهای تشخیص نبض دچار اختلال نمیشود.
پیشنهاد مطالعه: محققان MIT موفق به تولید نوع جدیدی از بانداژها شدهاند که با بهرهگیری از تجهیزات الکترونیکی و ذخیرههای دارویی میتوانند فرایند زیرنظرداشتن و درمان زخمها را تسریع کنند. برای مطالعه بیشتر درباره اختراعات و نوآوریهای جدید مطلب «بانداژ هوشمند برای بهبود سریع زخمها» را بخوایند.
یک محقق انگلیسی توانسته نوعی گوشواره طراحی کند که کاربر خود را قادر می سازد تا از طریق آن بتواند قند خون خود را کنترل کند.
یک دانشجوی انگلیسی نوعی گوشواره طراحی کرده که قادر است قندخون کاربر خود را کنترل کند. کلیه افراد مبتلا به دیابت برای اندازه گیری سطح گلوکز خون مجبورند تا به طور مکرر نوک انگشتان خود را سوراخ کنند. در حال حاضر فناوری های دیگری نیز وجود دارند که میتوانند راحت تر و با تهاجم کمتر این کار را انجام دهند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره اندازه گیری قند خون با کمک این گوشواره می خوانید.
یک دانشجو از دانشگاه هادرز فیلد انگلستان گجتی شبیه به گوشواره طراحی کرده که از طریق هلال گوش قادر است سطح گلوکز خون را اندازه گیری کند. این فناوری میتواند به افراد دیابتی و حتی کودکان کمک کند تا بر روی بیماری خود کنترل بیشتری داشته باشند. دستگاه Sense Glucose توسط تایرا کزلو ساخته شده است. در بعضی موارد ممکن است ابتلا به دیابت در اثر اشتباه شخص مبتلا به وجود نیامده باشد و دلیل آن نیز الگوهای رفتاری یا انتخاب های فردی وی نباشد. کسانی که به این بیماری مبتلا میشوند ممکن است چنین برچسبی را بر روی خود احساس کنند و این موضوع ممکن است در کنترلی بیماری اثر داشته باشد و حتی به مشکلات جسمی بیشتر نیز منجر شود.
گوشواره ساخته شده از طریق سوراخ لاله گوش و دریافت امواج رادیویی با فرکانس بالا، به اندازه گیری قند خون کاربر کمک می کند. این گوشواره ها اطلاعات دریافتی را از طریق یک اپلیکیشن تلفن همراه به کاربر منتقل کرده، همچنین باتریهای قابل شارژ آن نیز کمک خواهد کرد تا همیشه مورد استفاده قرار گیرند. ایده اصلی ساخت این گوشواره همانند استفاده از دوربین تلفنهای همراه بوده و تاکنون تستهایی نیز بر روی خوکها انجام گرفته است. تحقیقات نشان داده که افزایش گلوکز باعث تغییر در انتقال سیگنال خواهد شد. این پژوهشها هنوز در انسانها ثابت نشده و در حال بررسی است.
سیاره کوتوله یخی سرس که در کمربند سیارکها واقع است، دریایی زیر سطح خود جای داده است و هرکجا که آب باشد، ممکن است حیات نیز باشد.
این کشف به زندگی فرازمینیها و حیات فراتر از زمین معنای دوبارهای میبخشد. در مقاله علمی سالانه که در Discover با عنوان New Oceans in the Cosmos منتشر شد، آمده است که سرس، کرهی یخی هماندازهی تگزاس، در محدودهی سنگی کمربند سیارکی بین مریخ و مشتری، راز پنهانی در خود دارد. درواقع، این سیارک دنیای اقیانوس است؛ البته این تنها نکتهای نیست که دانشمندان کشف کردهاند؛ بلکه آنان میگویند پلوتو اقیانوس زیرزمینی فعال است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این جهان اقیانوسی در منظومه شمسی میخوانید.
جستوجوی بیگانگان درواقع بهمعنای جستوجوی آب است. نیم قرن پیش بینظیرتر از اقیانوسهای زمین چیزی نبود؛ اما در دهههای اخیر، شواهدی از اقیانوسهای آبی مایع در مناطقی مانند اروپا و انسلادوس و قمرهای یخی چرخنده به دور مشتری و زحل پدید آمده است.
ستارهشناسان در حال تجزیهوتحلیل شکل شگفتانگیزی از منظومه شمسی مرطوب با بسیاری از اقامتگاههای بالقوه پنهان برای زندگی هستند. کوتوله یخی سرس به عنوان یک جهان اقیانوسی بیش از هر جهانی در منظومه شمسی غیر از زمین، آب دارد. این یکی از دلایل عمدهای بود که باعث شد ناسا کاوشگر Dawn را به سرس بفرستد تا در سال ۲۰۱۵ وارد مدار شود. بااینحال، انتظار میرفت حتی اگر زمانی اقیانوس وجود داشته باشد، مایع درون پوسته ضخیم و یخزده آن منجمد باشد. با نزدیکشدن کاوشگر داون، دوربینهای فضاپیما تعدادی لکهی سفید و عجیبوغریب را نشان دادند که برجستهترین آنها در داخل دهانهی Occator Crater با ۹۱ کیلومتر عرض بود. این نکته مهم در نشر تاریخچه سرس شرح داده شده است.
آگوست گذشته، دانشمندان ناسا مجموعهای هفتمقالهای در Nature منتشر کردند. آنان میگویند شواهد برجستهای نشان میدهد که سنگ فضایی حدود ۲۰ میلیون سال پیش به سطح جهان برخورد کرده و در آنجا چالهای در پوسته پوشیده از یخ به وجود آمده است. این ضربه به مخزن عمیقتری از آب شور وارد شده است؛ درنتیجه، موادشیمیایی یخی ازطریق چالهی ایجادشده از سطح زیرین اقیانوس فوران کرده و چیزی شبیه به دریاچهی نمک بزرگ یوتا بهوجود آورده است.
تازهترین تجزیهوتحلیل از دادههای مأموریت New Horizons ناسا دربارهی پلوتو و مدلسازی تازه شکلگیری جهان نشان میدهد این سیاره کوتوله در اوایل تاریخ منظومه شمسی با اقیانوس مایع توسعه یافته است.
پیشازاین، ستارهشناسان گمان میکردند پلوتو از تکههای سرد سنگ و یخ تشکیل شده است که بهآرامی رویهم جمع و گرم میشوند؛ تا حدی که آب را ذوب کند که درنهایت در طول میلیاردها سال منجمد میشود. باوجوداین، مطالعهی جدیدی که ژوئن در Nature Geoscience منتشر شد، روش دیگری را توضیح میدهد.
تیم تحقیقاتی اعلام کرد شواهدی از ویژگیهای فشردهسازی روی سطح پلوتو، مانند ترکها پیدا نکردند که نشاندهنده شروع سرد است. در عوض، ویژگیهای سطح سیارهی کوتوله اگر شکلش گرم و سریع باشد، در کمتر از ۳۰،۰۰۰ سال براثر هجوم تأثیرات شکل بیشتری میگیرد. این تأثیرات باعث گرم شدن پلوتو میشود و امروز اقیانوس مایع هنوز بر اثر مواد رادیواکتیویته گرم است. تنها پلوتو این گونه نیست و چندین سیاره کوتوله بالقوه دیگر نیز در منظومه شمسی وجود دارد که باید به همین ترتیب شکل گرفته باشند.
فراتر از تغییر فکر ستارهشناسان، یافتهها میتواند برای مأموریتهای پیگیری در این جهانهای کوچک انگیزه ایجاد کند که قبلا نادیده گرفته شدهاند. اشترن و اعضای تیم New Horizons اکنون میکوشند با ناسا دربارهی مأموریت مدارگرد پلوتو وارد معامله شوند. همان روزی که تیم دوان آخرین نتایجش را ارائه داد، دانشمندان ازطریق بودجهی تأمینشدهی ناسا تحقیقی درزمینهی امکان ارسال فضاپیمای یک میلیارد دلاری برای فرود در سرس و جستوجوی علائم آب یا حتی حیات ارائه دادند.
کهکشان «GN-Z11» که عمری در حدود 13.4 میلیارد سال دارد و به عنوان دورترین کهکشان شناخته میشود. ستاره شناسان موفق شدند با دقت 100 برابر بیشتر از قبل، فاصله قدیمیترین و دورترین کهکشان کشف شده را اندازه گیری کنند.
بررسیهای قبلی نشان میدهد که کهکشان GN-Z11 دارای طیفبینی انتقال به سرخ بالایی برابر ۱۱.۰۹ است. این رقم نشان دهنده فاصلهای است که نور طی میکند تا از کهکشان به زمین و تلسکوپ فضایی هابل برسد و به عنوان ضریب z شناخته میشود. در نتیجه با کمک این ضریب گفته میشود که کهکشان مذکور فاصلهای حدود ۳۲ میلیارد سال نوری از زمین دارد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره دقت اندازهگیری فاصله دورترین کهکشان میخوانید.
ستاره شناسان در بررسیهای جدید حود موفق شدند پدیده انتقال به سرخ را با دقت ۱۰۰ برابری نسبت به قبل اندازهگیری کنند. در حالیکه مطالعات قبلی میزان انتقال به سرخ را ۱۱.۰۹ اندازه گیری کرده بود، این مقدار در تحقیقات جدید برابر ۱۰.۹۵۷ اندازهگیری شده است.
محققان با بررسی نور ماورابنفش ساطع شده از کهکشان و با توجه به پدیده انتقال سرخ، اطلاعات دقیقتری از فاصله دورترین کهکشان کشف شده نسبت به مطالعات قبلی به دست آوردهاند.
جهان در حال انبساط است و این روند با سرعت به پیش میرود. «انتقال به سرخ» یا « Redshift » پدیدهای است که نور ساطع شده از جرم شامل امواج مرئی، فرابنفش، اشعه ایکس، اشعه گاما و… به سمت طول موج قرمز در انتهای طیف میرود. در نتیجه نوری که به وسیله طیفسنج به ثبت میرسد، طول موج بلندتر و فرکانس کمتری از نور ساطع شده از منبع خواهد داشت.
تلسکوپ فضایی «هابل» تاکنون چندین بار این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. با این وجود هابل نمیتواند به صورت دقیق به چنین اطلاعاتی دست پیدا کند. برای بررسی اشعه ماورا بنفش، طیف سنج «MOSFIRE» روی تلسکوپ «Keck I» هاوایی این کار را انجام میدهد.
به صورت طبیعی هرچقدر فاصله بیشتر باشد، میزان نور رویت شده توسط تلسکوپ نیز کمتر خواهد شد. به همین دلیل تعیین فاصله کهکشانهای دور، کاری دشوار و خطاپذیر است.
از سوی دیگر، باتوجه به تحقیقات انجام شده قبلی کهکشان GN-Z11 از نظر زمانی نسبت به بقیه کهکشانها به رویداد بیگبنگ نزدیکتر است. پیشتر گفته شده بود که GN-Z11 حدود ۴۲۰ میلیون سال با رویداد بیگبنگ فاصله دارد. در آن مقطع زمانی، جهان تنها سه درصد سن کنونی خود را داشت.
ستاره شناسان موفق به کشف شواهدی شدهاند که نشان از وجود یک سیاره فراخورشیدی در منظومه شمسی دارد.
این سیاره دارای یک مدار گریزنده از مرکز است و اولین سیاره با چنین مداری در نوع خود محسوب می شود. اخترشناسان معتقدند این سیاره میتواند نهمین سیاره منظومه شمسی باشد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره سیاره نهم میخوانید.
از مدت ها پیش ستاره شناسان در مورد وجود سیاره نهم در منظومه شمسی نظریهپردازی هایی داشتند و تاکنون شواهد بسیاری نیز در مورد وجود آن به دست آورده اند.
با توجه به داده های تلسکوپ فضایی هابل احتمالاً یک سیاره فراخورشیدی غول پیکر با نام HD ۱۰۶۹۰۶ b در فاصله ۳۳۶ سال نوری از زمین قرار دارد که با یک مدار غیر عادی گریزنده از مرکز هر پانزده هزار سال یکبار از لبه دیسک بقایای منظومه ستاره دودویی عبور می کند. ستاره شناسان معتقدند در صورت وجود، این سیاره احتمالاً به دور خورشید ما نیز می چرخد.
اولین کشف این سیاره به سال ۲۰۱۳ میلادی بر می گردد. اما در آن زمان نیز برای صحت اطلاعات نیاز به اندازه گیری ها و محاسبات مداری دقیق هابل بوده است. مدار این سیاره در نوع خود عجیب و غریب بوده و دانشمندان در حال بررسی چگونگی به وجود آمدن این مدار هستند.
در حال حاضر نظریه به وجود آمدن چنین مداری بدین ترتیب است که احتمالاً این سیاره در نزدیکی ستاره های میزبان خود شکل گرفته و کشش درون دیسک گازی باعث کشیده شدن آن به داخل شده است. اما در اثر نیروی گرانشی دو ستاره میزبان به بیرون کشیده شده و در همان زمان مدار ان توسط یک ستاره در حال عبور به همین صورت تثبیت شده باشد. دانشمندان تلاش دارند تا در ادامه تحقیقات خود را با استفاده از داده های تلسکوپ فضایی جیمز وب تکمیل کنند. در این مورد سوالات بسیاری وجود دارد و ستاره شناسان به دنبال پاسخی برای آن هستند.
دو حشره شناس آمریکایی که در دوران قرنطینه در خانه به سر می بردند بدون دسترسی به توالی یابی DNA و تنها با استفاده از ابزار های قدیمی زیست شناسی مانند میکروسکوپ توانستند تعداد زیادی از گونههای جدید حشرات را کشف کنند.
این دو حشره شناس پیش از این تنها با استفاده از بارکد گذاری DNA برای شناسایی گونه جدید حشرات استفاده کرده بودند. کدگذاری فراینی است که در آن نیاز به چندین ساعت آماده سازی شیمیایی است و پس از آن نتایج دقیق ارائه می شود. در این روش از واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر ماده ژنتیکی هر حشره استفاده می شود و سپس داده ها با بارکد های DNA موجود مقایسه می شوند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره روش این کشف میخوانید.
هنگامی که موزه تاریخ طبیعی لسآنجلس در اواسط ماه مارس بهعلت دنیاگیری کووید ۱۹ تعطیل شد، لیزا گونزالز با این امید که چند هفتهی دیگر به محل کار خود برگردد، به خانه رفت. اما وقتی معلوم شد که او بهزودی به محل کار بازنمیگردد، گونزالز که دستیار مدیر مجموعهی حشرهشناسی بود، یکی از اتاقهای خانهی خود را به آزمایشگاه موقت تبدیل کرد. او سپس شروع به وارسی هزاران حشره کرد که موزه قبلا آنها را ازطریق یک پروژهی شهروندی جمعآوری کرده بود.
بهطور معمول، گونزالز و زیستشناسان دیگر از بارکدگذاری DNA برای شناسایی گونههای مختلف استفاده میکنند. بارکدگذاری DNA فرایندی چند مرحلهای است که شامل چندین ساعت آمادهسازی شیمیایی میشود و نتایج دقیقی ارائه میدهد.
توالییاب DNA موزه از روشی به نام واکنش زنجیرهای پلیمراز برای تکثیر مادهی ژنتیکی هر حشره استفاده میکند که سپس میتواند با مرجعی از بارکدهای DNA مورد مقایسه قرار گیرد. در شرایطی که گونزالز به این دستگاه دسترسی نداشت، به دستگاه آنالوگی روی آورد که از قرن ۱۷ در خدمت زیستشناسان بوده است: یک میکروسکوپ.
گونزالز با استفاده از میکروسکوپی که از آزمایشگاه به خانه برده بود، دهها گونه جدید حشرات را با بررسی ویژگیهایی مانند موهای ریز یا شکل بال شناسایی کرد. او همچنین حشرات غیرمعمولی را پیدا کرد که درمورد آنها به همکارش برایان براون موزهدار بخش حشرهشناسی موزه روی آورد. براون با استفاده از یک استریوسکوپ لایکا بزرگتر که آن را از دفتر خود آورده بود و همچنین یک میکروسکوپ مرکب کوچکتر که آن را در وبسایت نیازمندیها پیدا کرده بود، ۹ گونه از مگسهای کوچک را کشف کرد که همه برای علم جدید هستند.
همگی این نوع گونه ها از مگس های فورید هستند که می توانند روی سطوح بدوند و یا وارد تابوت ها برای خوردن اجساد مردگان شوند. همچنین بروان و گنزالز انواع مگس های پاشنه، انگل های موش های صحرایی و مگس های وسپمانند را پیدا کردند.گونزالز در این مورد میگوید: ما تنوع باورنکردنی ای در مورد حشرات اطراف خود داریم که به آن توجه نمی کنیم.
پیشنهاد مطالعه: این روزها به دلایل شرایط نه چندان دلچسب محیط زیست، دخالتهای انسان و شکار بیرویه و خودخواهانه او، بسیاری از گونههای حیوانی در خطر انقراض قرار گرفتهاند و این موضوع در حال حاضر تهدیدی جدی و مهلک برای طبیعت شناخته میشود. برای مطالعه بیشتر مطلب «مهمترین گونه های در خطر انقراض» را بخوانید.
در بدن هر انسانی بیش از 500 تا هزار گونه مختلف از باکتری ها وجود دارند و در بدن یک فرد بالغ تکثیر می شوند تا 100 تریلیون سلول مجزا را به وجود آورند.
محققان به منظور معرفی هزاران باکتریی که در بدن انسانها زندگی می کنند تصاویری از این موجودات را در بدن انسانها شبیه سازی کرده اند. با برخی از تصاویر باکتری هایی که بیش از ۹۰ درصد از سلول های زنده بدنتان را اشغال کرده اند، آشنا شوید.
بدن انسان زیستگاه چندین تریلیون شکل از حیات است، از E.coli های رشته مانند که با استفاده از دمهای سه شاخه خود در میان روده های انسان به این سو و آن سو می روند گرفته تا باکتری سالمونلا که در مسمومیت غذایی بسیار شهرت دارند، اما بدون وارد آوردن آسیب در پوست انسان زندگی می کنند از جمله این شکلهای مختلف حیاتی هستند.
انواع مختلفی از باکتری ها بر روی پوست انسان یافت می شوند که به ویژه با غدد عرق و فولیکول های مو در ارتباطند. این باکتری ها معمولا برای انسان آسیبی در پی ندارند البته برخی از آنها می توانند موجب بروز آکنه شوند. معمولا باکتری ها زمانی که به پوست نفوذ می کنند می تواند دردسر آفرین شوند.
در بدن هر انسانی بیش از ۵۰۰ تا هزار گونه مختلف از باکتری ها وجود دارند و در بدن یک فرد بالغ تکثیر می شوند تا ۱۰۰ تریلیون سلول مجزا را به وجود آورند.
“روی اسلیتور” از موسسه تکنولوژی “کورک” می گوید روده انسان به تنهایی حاوی دو کیلوگرم باکتری است، در واقع تنها ۱۰ درصد از ماهیت بدن ما انسانی است و بقیه آن از میکروبها انباشته شده است. شاید این غلبه میکروبی بر بدن انسان نگران کننده به نظر بیاید اما اسلیتور می گوید این باکتری ها برای بدن انسان سودمند هستند به طوری که بدون آنها انسان قادر به ادامه حیات نیست. در ادامه این مطلب از مجله دلتا تصاویر باکتری ها را میبینید:
مدل سازی رایانه ای از باکتری های موجود بر روی پوست انسان
مدل سازی رایانه ای از هلیکوباکتر پیلوری که در شکم انسان زندگی می کنند
وزیر بهداشت انگلیس از شناسایی گونه جدید ویروس کرونا که ممکن است با سرعت بیشتری شیوع پیدا کند خبر داد. هنوز مشخص نیست این گونه جدید ویروس، منجر به بیماری حادتری شود.
مستنداتی در مورد عدم تاثیرگذاری واکسن کووید-۱۹ روی این گونه جدید در دست نیست. «مت هنکوک» وزیر بهداشت انگلیسی به نمایندگان پارلمان این کشور گفت که گونه جدید ویروس کرونا احتمالا به سرعت در جنوب شرقی این کشور شیوع پیدا خواهد کرد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره کشف این گونه جدید میخواند.
هنکوک به نمایندگان پارلمان گفت که تاکنون بیش از ۱۰۰۰ مورد ابتلا به گونه جدید ویروس کرونا شناسایی شده که اکثرا مربوط به جنوب بریتانیا هستند.
تاکنون ۶۰ مرکز بهداشتی و درمانی محلی نیز وجود این ویروس جهش یافته را تایید کردهاند. البته وزیر بهداشت گفت که در حال حاضر هنوز مشخص نیست که این گونه جدید منجر به بروز بیماری شدیدتری میشود یا خیر. شواهدی مبنی بر اینکه گونه جدید منجر به بیماری حادتری میشود یا در برابر واکسن کرونا مقاوم است وجود ندارد.
هنکوک به نمایندگان مجلس گفت: «باید تاکید کنم که در حال حاضر دلیلی وجود ندارد که نشان دهد این ویروس منجربه بیماری جدی و حادتری میشود.»
ابعاد گونه جدید ویروس کرونا هنوز به صورت کامل روشن نشده است و بریتانیا به سرعت در حال پیگیری موضوع است تا هر چه سریعتر در مورد این ویروس و شناسایی ابعاد آن به اطلاعات جدیدتری دست پیدا کند. بیشک مهار این ویروس مرگبار ضروری است و وزیر بهداشت انگلیس اعلام کرد که سازمان بهداشت جهانی نیز در جریان موضوع قرار گرفته و مرکز تخصصی پورتونداون در حال بررسی دقیقتر این گونه است.
«پروفسور آلن مکنالی» استاد دانشگاه «بیرمنگام» نیز تایید کرد که طی چند هفته گذشته، آزمایشگاهای این کشور در حال شناسایی و بررسی گونه هستند و تلاش میکنند تغییرات این گونه را نسبت به ویروس کرونا مشخص کنند. هرچند جهش ویروسها موضوع رایجی است و الزاما به معنی سرایت بیشتر یا حادتر شدن بیماری نیست.
این روزها به دلایل شرایط نه چندان دلچسب محیط زیست، دخالتهای انسان و شکار بیرویه و خودخواهانه او، بسیاری از گونههای حیوانی در خطر انقراض قرار گرفتهاند و این موضوع در حال حاضر تهدیدی جدی و مهلک برای طبیعت شناخته میشود.
انسان با شکار غیرقانونی، تخریب زیستگاه حیوانات و همچنین تاثیرات تغییر اقلیم مسبب مشکلات و خطرات بسیاری شده و جان حیوانات را به خطر انداخته است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا با مهمترین گونه های در خطر انقراض آشنا خواهید شد.
۱- گوریل
گوریلها جزو آن دسته از موجودات بسیار جذاب و بحث برانگیزی هستند که ۹۸.۳ درصد از دی ان ای بدنشان به انسانها شباهت دارد! این حیوانات، احساساتی درست شبیه به ما دارند و حتی در بعضی مواقع رفتار و واکنش آشنایی دارند. گوریلها به دو گونه گوریل شرقی و گوریل غربی تقسیم میشوند که هر دوی آنها شامل زیر گروههایی نیز هستند. متأسفانه از هر چهار گونه، سه مورد از آنها به شدت در معرض خطر انقراض هستند. تنها گوریل کوهستانی که جزو گوریلهای شرقی قرار دارد به نسبت سایرین در خطر کمتری است.
۲- کرگدن
نام لاتین کرگدن (Rhinocerous) از دو کلمه Rhino و Ceros مشتق شده که ریشه در زبان یونانی دارند. در زبان لاتین ترکیب این دو کلمه در کنار هم به معنای شاخ بینی است! و همانطور که پیداست انتخاب این اسم بسیار برازنده کرگدنها است. اما متأسفانه شکار غیرقانونی این حیوانات به علت شاخ روی بینیشان بزرگترین تهدید برای انقراض آنهاست.
۳- لاک پشت دریایی
جایگاه سوم در لیست گونه های در خطر انقراض متعلق به لاکپشت دریایی است که دو نوع از آنها در لیست قرمز اتحادیه بینالملل محافظت از محیط زیست (IUCN) بوده و به شدت در خطر انقراض قرار گرفتهاند: لاکپشتهای هاکسبیل و لاک پشتهای کمپس ریدلی. از آنجا که جمعیت لاکپشتهای دریایی چرمی در حال کاهش است و حتی تعدادی از آنها در حال انقراضاند، به عنوان حیوانات به شدت آسیبپذیر شناخته میشوند. متأسفانه در این مورد هم شکار تهدید اصلی برای لاکپشتهای دریایی شناخته میشوند. افراد معمولاً برای به دست آوردن تخم، لاک، گوشت و پوست این حیوانات اقدام به شکار غیرقانونی میکنند.
۴- شاخ دوکی
شاخ دوکی یکی از نادرترین پستانداران بزرگ روی کره زمین است. این حیوان برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ در محدوده آنامیت در ویتنام کشف شد.شاخ دوکی، این حیوان دستنیافتنی به ندرت دیده میشود و به عنوان تک شاخ آسیا شناخته میشود. تعیین دقیق تعداد این گونه جانوری بسیار سخت است اما به شدت در معرض انقراض قرار دارند چراکه یکی از نادرترین پستانداران شناخته شده در حال حاضر میباشد.
۵- نهنگ شکار اطلس شمالی
اولین بار این صیادان بودند که این حیوان را با عنوان، نهنگ شکار اطلس شمالی اسمگذاری کردند. این حیوانات غولهای آرامی هستند که در نزدیکی ساحل میمانند و زمان زیادی را به تغذیه از زئوپلنکتونها اختصاص میدهند. همین موضوع آنها را به طعمهای مناسب برای شکارچیان تبدیل میکند. آنها به خاطر داشتن چربی زیاد، بسیار مورد توجه شکارچیان قرار گرفته و در حال حاضر به عنوان یکی از گونههای در خطر انقراض شناخته میشوند. در حال حاضر تنها ۴۰۰ عدد از این حیوان باقی مانده که تنها ۱۰۰ تای آنها ماده بوده و قابلیت تولید مثل دارند.
دانشمندان دانشکده پزشکی دانشگاه جان هاپکینز با نسخهبرداری از فرآیندی در رحم برای تولید بافت چشم و با استفاده از نوعی سلول بنیادی انسان توانستهاند یک چشم آزمایشگاهی حساس به نور را تولید کنند.
این ساختار سهبعدی نشانگر گامی به سوی بازیابی بینایی در نابینایان است. محققان برای ساخت بافت پیچیده شبکیه چشم در ظرف آزمایشگاهی، از فرآیندی که در رحم رخ میدهد نسخهبرداری کردند. شبکیه لایهای از سلولهای حساس به نور و نورنها در پشت چشم است که سیگنالهای نوری را به پیامهای عصبی برای انتقال به مغز تبدیل میکند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره تولید چشم آزمایشگاهی میخوانید.
تجربه مذکور با استفاده از سلولهای بنیادی القا شده شبیه جنینی انجام شد که شامل سلولهای بالغ دستکاری شده برای بازگشت به حالت شبه جنینی است. این سلولها مانند سلولهای بنیادی جنینی از پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به هر نوع بافت در بدن برخوردارند. دانشمندان این سلولها را برای تبدیل به سلولهای پیشساز شبکیه هممحور کردند که در نهایت به شکل ساختارهای سهبعدی توسعه یافتند.
در مرحله برابر با ۲۸ هفته رشد جنین، دانشمندان این شبکیه کوچک را با قرار دادن آن در برابر پالسهای نور آزمایش کردند. آنها دریافتند که گیرندههای نوری آزمایشگاهی مشابه نمونههای حاضر در چشم انسان به نور واکنش نشان میدهند. شبکیه چشم انسان از دو نوع سلول اصلی گیرنده نور موسوم به استوانهای و مخروطی برخوردار است. بیشتر سلولها استوانهای هستند که به نور کم حساس هستند.
شبکیه چشم آزمایشگاهی دانشمندان نیز بیشتر از سلولهای استوانهای برخوردار بود. از این سلولهای میتوان در بررسی دلایل بیماریهای شبکیه در بافت انسانی بجای تکیه بر مدلهای حیوانی بهره برد. همچنین میتوان داروهای خاص بیماران را بر روی این ساختارها آزمایش کرد. در طولانی مدت، بافت بیمار یا مرده شبکیه میتواند با سلولهای آزمایشگاهی برای بازیابی بینایی جایگزین شوند.
پیشنهاد مطالعه: دانشمندان می گویند بدن ما، از چشمهایمان گرفته تا استخوان های درون پاهایمان، با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه پیش از این انتظار می رفت شروع به تغییر و تحول کرده است. برای مطالعه بیشتر مطلب «چند نشانه از ادامه تکامل بدن انسان» را بخوانید.
به نقل از Montezuma II امپراطور ازتک ها آورده اند که یک سرباز تنها با خوردن یک فنجان کاکائو می تواند یک روز کامل را دوام بیاورد.
اما منظور Montezuma II احتمالا شکلات داغی که ما این روزها میل می کنیم نیست و وی در اصل به دانه های ریگ مانند و تلخی اشاره داشته که گاه لایه ای از کلسیم رویشان قرار داشته است. شکلات های شیرین امروزی که ترکیبی از شیر خشک و شکر را در خود دارند محصول انقلاب صنعتی هستند. البته تا این اواخر حتی تصور هم نمی شد که شکلات اثرات بالقوه ای در سلامت انسان داشته باشد و بیشتر به عنوان لذت آمیخته به گناه از آن یاد می شده. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره بهترین نوع شکلات برای سلامتی میخوانید.
اما تحقیقاتی که در سی سال گذشته انجام شده دیدگاه ما را نسبت به شکلات و کاکائو (ماده پایه برای تهیه شکلات) تغییر داده است. این تغییر دیدگاه مشخصا از سال ۱۹۹۷ میلادی به دنبال انتشار نتایج تحقیقی آغاز شد که پژوهشگران دانشگاه هاروارد روی بخشی از جمعیت پاناما و کلمبیا انجام دادند که اصلاحا Kuna خوانده می شدند.
محققان گزارش دادند مردمانی که در سواحل پاناما زندگی می کنند فشار خون پایینی دارند، عمرشان طولانی تر، نرخ سکته و حمله قلبی در آنها به مراتب کمتر و آمار ابتلایشان به دیابت و سرطان هم نسبت به افرادی که در سرزمین های اصلی پاناما زندگی می کنند کمتر است. آنها در گزارش خود اعلام کردند وجه تمایز این مردمان در کاکائو است چراکه مردمان Kuna به طور متوسط پنج فنجان ماده غذایی ساخته شده از آن را در طول روز مصرف می کنند.
سوالی که مطرح شد این بود: کاکائو چه ماده ای دارد که این اثرات مثبت را روی سلامتی می گذارد؟ پاسخ احتمالا فلاونولها و به طور مشخص ترکیبی به نام کاتچین (epicatchin) است. در تحقیقات آزمایشگاهی مشخص گردید که epicatchin نوعی آنتی اکسیدان بسیار قوی است. با این همه عملکردی که در بدن انسان از خود به نمایش میگذاشت کاملا شبیه به یک آنتی اکسیدان نبود.
این ماده در مقابل اثرات دیگری را در بدن از خود نشان می داد؛ کم کردن از تنش و فشارهای وارده به رگ های خونی یکی از اثرات مثبت برشمرده شده برای آن بود که در نهایت به پایین آوردن فشار خون کمک می کرد و تولید کلسترل HDL را تسهیل می نمود و به عملکرد بهتر انسولین منجر می شد. در واقع استدلال دانشمندان این بود که epicatchin ایجاد این اثرات بیولوژیکی را ساده تر می کند.
مصرف کاکائوی خالص
اگر شکلات حاوی مقدار کافی epicatchin نیست و در نتیجه تاثیر چندانی بر سلامت انسان ندارد آنگاه تکلیف کاکائو چه خواهد بود؟ دانشمندان معتقدند دانه های کاکائو که از درختی به نام Theobroma cacaoبه دست می آید تاثیر به مراتب بیشتر روی سلامت انسان دارند.
با این همه باید اشاره کنیم این اواخر تحقیقی که حاکی از اثرات مثبت کاکائو روی کاهش خطرات بیماری های قلبی عروقی باشد انجام نگرفته و تمامی تحقیقات چند سال گذشته حول بهترین نوع شکلات یا کاکائوهای صنعتی بوده اند.
بنابراین، در انتها می توان اینطور نتیجه گرفت که شکلات غذای سالمی نیست هرچند که تحقیقات مختلف نشان دهنده اثرات مثبت آن (انواع بهینه سازی شده آزمایشگاهی) روی بدن انسان هستند. لذا بهترین توصیه ای که پژوهشگران حالا در اختیارمان قرار می دهند این است که نباید شکلات های صنعتی را برای بهره مندی از اثرات سلامتی شان مصرف کرد چراکه این مواد چنین تاثیری ندارند.
ناسا اسامی ۱۸ فضانوردی را که تحت برنامه «آرتمیس» عازم ماه میشوند، اعلام کرد و در میان آنها نام یاسمین مقبلی فضانورد ایرانیتبار هم به چشم میخورد.
آژانس فضایی ناسا دو سال قبل از بین ۱۸۳۰۰ داوطلب ۱۳ نفر را به عنوان گروه «لاکپشت» برای ارائه آموزشهای سخت فضایی انتخاب کرد. این ۱۳ نفر پس از طی آموزشهای لازم رسما به عنوان فضانوردهای ناسا انتخاب شدند و حالا از بین آنها عدهای برای سفر به ماه در قالب پروژه «آرتمیس» انتخاب شدهاند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره پروژه آرتمیس و انتخاب یاسمین مقبلی میخوانید.
در این پروژه تا سال ۲۰۲۴ بشر دوباره پا روی ماه میگذارد، با این حال برخی از متخصصان هوا و فضا این بازه زمانی را بسیار کوتاه و دستیابی به این هدف را تقریبا غیرممکن میدانند. ناسا اما مصرانه قصد پیشبرد این برنامه را دارد و حالا اسامی ۱۸ فضانورد این برنامه را اعلام کرده که شامل ۹ زن و ۹ مرد است و در بین آنها نام یاسمین مقبلی هم دیده میشود.
اسامی این افراد توسط «مایک پنس»، معاون رییس جمهور آمریکا در پایگاه فضایی «کندی» اعلام شد. بین آنها نام فضانوردان کار کشتهای مثل «جوزف آکابا» و «استفانی ویلسون» با تجربه ۳ بار سفر فضایی، «کریستینا کوخ» رکورددار بیشترین مدت اقامت در فضا بین زنان «کیت رابینز» با ۲ سفر و «ویکتور گلور»، که همین اواخر با کپسول کرو دراگون به فضا رفت دیده میشود.
در مجموع ۹ نفر از این افراد سابقه سفر فضایی را دارند، ۸ نفر از کلاسهای سخت ناسا برای آموزش فضانوردی موفق بیرون آمدهاند و یک نفر هم سال ۲۰۱۳ انتخاب شده اما تا کنون سفری نداشته است. یاسمین مقبلی جزو گروهی است که تاکنون تجربه سفر فضایی نداشتهاند اما وی دانشآموخته مهندسی هوافضا از «MIT» است و تجربه ۱۶۰۰ ساعت پرواز و ۱۵۰ عملیات هوایی آموزشی را در کارنامه دارد.
ناسا قصد دارد این افراد را در سال ۲۰۲۴ به قطب جنوب ماه و همان جایی بفرستد که آپولو ۱۷ در سال ۱۹۷۲ فرود آمده بود. ماموریتهای آتی به مقصد کره ماه با فضاپیمای «اوریون» عملی خواهد شد که توسط راکت غول پیکر SLS به پرواز درخواهد آمد.
محققان سوئدی یک ماده کاغذ مانند نازک اختراع کردهاند که ظرفیت مشخصی برای ذخیره نیروی برق دارد.
قطر یک ورقه از این کاغذ برقی ۱۵ سانتیمتر است و تنها ۰.۵ میلیمتر ضخامت دارد. این کاغذ میتواند یک فاراد نیروی الکتریسیته را در خود ذخیره کند که برابر با همان میزان برقی است که در ابر مخازنها ذخیره میشود. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره ساختار این کاغذ برقی میخوانید.
این ماده که از نانوسلولز و پلیمرهای رسانا تشکیل شده میتواند بعد از استفاده مجددا شارژ شود و صدها بار قابلیت شارژ مجدد دارد لذا از طول عمر مناسبی برخوردار است. مهمتر از همه این که تنها چند دقیقه طول میکشد تا مجددا روشن شود. این ماده شبیه به کاغذ سیاه رنگ است، اما وقتی آن را لمس میکنید بیشتر شبیه پلاستیک به نظر میرسد. همچنین دیگر خصوصیات کاغذ را هم دارد مثلا میتوان آن را همچون کاغذ تا کرد و به اشکال اوریگامی مختلف درآورد.
محققان با شکستن فیبرهای سلولزی با استفاده از فشار بالای آب موفق به ساخت این ورقهها شدهاند. فیبرهای سلولزی تنها ۲۰ نانومتر قطر دارند و به محلول آبی حاوی پلیمر که قابلیت شارژ الکتریکی دارد اضافه میشوند. پلیمر سپس پوشش نازکی تشکیل میدهد که فیبرها را در بر میگیرد. فیبرها در هم پیچیده میشوند و مایع موجود در فضای بین آنها به عنوان الکترولیت عمل میکند.
بر خلاف باتریها و مخازن بزرگ که در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند و از حجم زیادی از مواد اولیه در آنها استفاده میشود و اغلب حاوی ترکیبات سمی هم هستند، کاغذ برقی از مواد ساده تشکیل شده که شامل سلولز تجدیدپذیر و پلیمرهایی است که به سادگی در دسترس قرار دارند. محققان ادعا میکنند که این ماده کشف جدیدی در هدایت همزمان یونها و الکترونها محسوب میشود و میتواند اثر قابل توجهی بر شیوههای ذخیره انرژی در وسایل برقی کوچک داشته باشد. پژوهشگران امیدوارند با استفاده از این تکنولوژی در آینده نیروی برق بیشتری ذخیره کرده و جوابگوی وسایلی با نیازهای الکتریکی بالاتر باشند.
جمعی از ریاضیدانان با کمک چندین کامپیوتر توانستند یک مسئله ۹۰ ساله درباره حدس کلر را به سرانجام برسانند. حل این مسئله از طریق آموزش چندین کامپیوتر انجام گرفت.
صورت مسئله حدس کلر حدود ۹۰ سال پیش توسط ات-هاینریش کلر مطرح شده بود. در این مسئله آمده است اگر یک فضای دو بعدی را با کاشی های مربعی دو بعدی پوشش دهیم دو لبه مشترک خواهیم داشت. همچنین این مسئله برای فضاها در تمام بعدها نیز مطرح شد. ریاضیدانان سعی کردند تا این حدس را مورد بررسی قرار داده و برای بعدهای دیگر نیز آن را توسعه دهند. چند ماهی بود که ریاضیدانان نتوانسته بودند این موضوع را برای فضای هفت بعدی حل کنند. اما اکنون با استفاده از کامپیوترها این مسئله حل شده و اثبات آن نیز در اینترنت منتشر شده است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره حل مسئله ریاضی با کمک کامپیوتر میخوانید.
این مقاله که توسط دانشگاه استنفورد، کارنگی ملون و موسسه فناوری راچستر منتشر شده بیان می دارد که این مسئله با همکاری ۴۰ کامپیوتر انجام گرفته و زمان آن نیز ۳۰ دقیقه به طول انجامیده است. جواب نیز مشخص کرده که این حدس برای فضاهای هفت بعدی نیز صدق می کند.
استدلال منتشر شده برای حل مسئله بسیار پیچیده و فراتر از درک انسانی است. اما می توان صحت آن را با کمک کامپیوتر های دیگر انجام داد. حل مسئله ریاضی در فضاهایی مانند دو بعدی بسیار آسان است. اما با بالاتر رفتن بعدها حل آن بسیار دشوار خواهد شد. در سال ۱۹۴۰ اسکار پرون این حدس را برای بعدهای اول تا ششم اثبات کرده بود. اما برخی ریاضیدانان حدود ۵۰ سال بعد صحت آن را برای بعد دهم نقض کرده بودند. پس از آن برخی دانشمندان در سال ۲۰۰۲ نیز تلاش کرده بودند تا این حدس را برای بعد هشتم امتحان کنند و توانسته بودند اثبات کنند که این مسئله برای بعد هشتم اشتباه است. اکنون پس از حدود ۱۸ سال درست بودن آن برای بعد هفتم ثابت شده است.
دانشمندان می گویند بدن ما، از چشم هایمان گرفته تا استخوان های درون پاهایمان، با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه پیش از این انتظار می رفت شروع به تغییر و تحول کرده است.
این تغییرات به قدری جزئی هستند که به چشم نمی آیند و ممکن است حتی متوجه آن ها نشویم. اما آن ها نشانه هایی هستند که ثابت می کنند بدن انسان از تغییر باز نایستاده است. حتی مغز ما در حال کوچک تر شدن است که تغییر چشمگیری نسبت به گذشته در ما ایجاد کرده است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا با تکامل بدن انسان آشنا خواهیم شد.
۱- یک سرخرگ بیشتر در دست مان داریم
دانشمندان متوجه وجود یک سرخرگ در دست ها شده اند که امروزه در افراد بزرگسال بیشتری دیده می شود تا اواخر قرن نوزدهم میلادی. این سرخرگ که به آن سرخرگ میانی گفته می شود قبلاً وظیفه ی خون رسانی به دست و ساعد در دوران جنینی را برعهده داشت اما در دوران بزرگسالی محو می شد. با این حال امروزه شاهد موارد بیشتری از ماندگاری این سرخرگ سوم هستیم و برخی افراد هر سه سرخرگ را دارد. احتمالاً در افرادی که از حالا تا ۸۰ سال دیگر به دنیا می آیند کماکان شاهد این بروز دگرگونی خواهیم بود و ممکن است سرخرگ میانی به چیزی عادی در ساعد ما بدل شود.
۲- نوزادان بدون دندان عقل متولد می شوند
بدن ما نسبت به بدن اجدادمان کوچک تر شده و حالا نوزادان با سرهای کوچک تری متولد می شوند. احتمالاً به این دلیل که اندازه ی لگن زنان در حال کوچک تر شدن است. این یکی دیگر از نشانه های وقوع خُرد تکامل بدن انسان است. از آنجایی که نوزادان حالا با صورت و فک کوچک تری متولد می شوند، این بدان معنی است که فضای کمتری برای رشد دندان در دهان آن ها وجود دارد. به همین دلیل هر چه می گذرد نوزادان بیشتری بدون دندان عقل متولد می شوند. علاوه بر این، نوزادانی هستند که حتی با استخوان های بیشتری در قسمت های مختلف پا متولد می شوند.
۳- مغزمان دارد کوچک می شود
گرچه مغزمان در حال کوچک تر شدن است اما معنی اش آن نیست که از هوش مان کم خواهد شد. بلکه برعکس، این مسأله را یک مزیت فرگشتی می دانند. از آنجایی که بدن ما نسبت به بدن اجدادمان کوچک تر شده، این بدان معنی است که حالا فضای کمتری برای رشد مغز وجود دارد.
به علاوه، با کوچک تر شدن مغز در انسان ها شاهد بیشتر شدن تحمل آن ها هستیم و انسان ها نسبت به گذشته پرخاشگری کمتری دارند. این امر را می توان نوعی اهلی شدن تلقی کرد. درست مانند حیواناتی که آن ها را اهلی کرده ایم (مثل سگ ها و گربه ها)، این اتفاق با تغییرات فیزیکی مختلفی همراه می شود. یکی از این تغییرات کاهش اندازه ی مغز است.
۴- در بزرگسالی هم شیر می نوشیم
هزاران سال قبل انسان ها بعد از پایان دوران کودکی دیگر نمی توانستند شیر بنوشند و به این خاطر بود که بدن آن ها جهش ژنتیکی ای که امکان نوشیدن شیر خام را فراهم می کند، را نداشت. آنزیمی که به نوزادان کمک می کرد بتوانند شیر را هضم کنند، پس از پا گذاشتن به دوران بزرگسالی غیرفعال می شد و این بدان معنی بود که بدن بیشتر افراد تحمل لاکتوز شیر را نداشت. با این حال، امروزه ۳۵ درصد افراد در سرتاسر دنیا (عمدتاً آن هایی که اصل و نسب اروپایی، آفریقایی و اوراسیایی دارند) می توانند در دوران بزرگسالی هم شیر بنوشند بدون آنکه معده ی آن ها به هم بریزد.
براساس محاسبات جدید و مشترک نپال و چین، ارتفاع جدید اورست تقریبا یک متر بیشتر از ارتفاع موردتوافق قبلی برآورد شد.
طبق محاسبات مشترک نپال و چین، ارتفاع جدید اورست ، مرتفعترین قلهی جهان در مقایسه با محاسبه قبلی ۰/۸۶ متر افزایش یافته و به ۸،۸۴۸/۸۶ متر رسیده است. اندازهگیری رسمی قبلی چین ۸،۸۴۴/۴۳ متر بود که ارتفاع این کوه را چهار متر کمتر از محاسبات نپالی ارزیابی کرده بود. اورست در مرز بین چین و نپال قرار دارد و کوهنوردان معمولا از دو طرف بهسمت قله بالا میروند. مقامهای رسمی وزارت خارجه نپال و بخش نقشهبرداری میگویند نقشهبرداران هر دو کشور با ارتفاع جدید موافق هستند. توافق بر سر اعلام مشترک اندازهگیری جدید مرتفعترین نقطه زمین در بازدید رئیسجمهور چین از کاتماندو، پایتخت نپال، در سال گذشته انجام گرفت. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این اندازهگیری جدید میخوانید.
چرا ارتفاع زیر سؤال میرود؟
برخی زمینشناسان نشان دادند زلزله بزرگ سال ۲۰۱۵ بر ارتفاع جدید اورست تأثیر گذاشته است. زلزلهای با دامنهی ۷/۸ ریشتر، باعث کشتهشدن نزدیک به ۹،۰۰۰ نفر در نپال و سقوط تودهی بهمنی شد که بخشهایی از کمپهای کوهستانی را مدفون کرد و به کشتهشدن ۱۸ کوهنورد منجر شد. بهعقیدهی برخی از زمینشناسان، ممکن است این زلزله باعث کاهش پوشش برفی اورست شده باشد. دانشمندان متوجه شدند ارتفاع برخی از دیگر قلههای هیمالیا، ازجمله لانگتانگ هیمال در قسمت شمال کاتماندو و نزدیک به نقطهی زمینلرزه، پس از زلزله تقریبا یک متر کاهش یافتند.
برخی دیگر معتقدند کوه اورست ممکن است مانند دیگر قلههای هیمالیا بهمرورزمان و بهدلیل حرکت صفحات تکتونیکی رشد کرده باشد؛ اما بهباور کارشناسان، زلزلههای بزرگ میتوانند این فرایند را معکوس کنند. داکال میگوید: «زلزله سال ۲۰۱۵، یکی از نگرانیها و دلایل اصلی برای اندازهگیری مجدد اورست بود.»
اندازهگیری ارتفاع جدید اورست
ارتفاع کوهستانها معمولا براساس سطح دریا بهعنوان سطح پایه محاسبه میشود؛ بنابراین، بیشتر اندازهگیری نقطهی پایه اهمیت دارد تا قله. نپال خلیج بنگال را بهعنوان سطح دریا در نظر گرفت؛ اما هند قبلا از نقطهای نزدیک به اورست در مرز هند و نپال اندازهگیری را انجام داده بود. نقشهبرداران نپالی از این نقطه شبکهای از ایستگاههای خط دید را درست کردند که تا ۲۵۰ کیلومتر نزدیک اورست کشیده میشود و زنجیرهای از نقاط اندازهگیریشدنی را تشکیل دادند که با یکدیگر جمع بسته میشوند.
نقشهبرداران چینی هم از دریای زرد در استان شرقی شاندونگ بهعنوان سطح دریای پایه برای اندازهگیری استفاده کردند. نقشهبرداران در هر دو طرف از فرمولهای مثلثاتی برای محاسبهی ارتفاع قله استفاده کردند. براساس این فرمولها، ارتفاع مثلث ازطریق ضرب پایه و زاویههای آن بهدست میآید.
مقامهای نپالی از ۱۲ قلهی پایینتر از اورست برای محاسبات مثلثاتی خود و دستیابی به نتیجهای دقیق استفاده کردند. براساس گزارش رسانههای چینی، نقشهبرداران چینی هم از همین روش استفاده کردند.
هر دو طرف چینی و نپالی از سیستمهای ماهوارهای هدایت سراسری برای دستیابی به دادههای ارتفاع گیرندههای مختلف در محاسبات خود استفاده کردند. چین قبلا دو بار ارتفاع کوهستان اورست را اندازهگیری کرده بود: یک بار در سال ۱۹۷۵ و باردیگر در سال ۲۰۰۵. اعضای تیم نقشهبرداری دوم هم نسخهی چینی دستگاه GPS را روی قله نصب کردند. این بار نقشهبردارهای چینی از سیستم ماهوارهای هدایت BeiDou استفاده کردند که رقیب نمونه آمریکایی، یعنی سیستم موقعیتیابی سراسری یا همان GPS است. سازمان خبری شینهوا بیان میکند: با استفاده از سیستم ماهوارهای، عمق برف و آبوهوا و سرعت آب اندازهگیری میشوند. این دادهها به نظارت بر یخچالها و محافظت از زیستبوم کمک میکنند.
سفرهای فضایی نقش مهمی در آینده خواهند داشت و ظاهرا کوتاهتر از پیشبینیهای قبلی خواهند بود. به تازگی پژوهشگران یک شبکه بزرگراهی در منظومه شمسی کشف کردهاند که سرعت سفرهای فضایی را افزایش میدهد.
اجرام آسمانی کوچک مانند دنبالهدارها و سیارکها میتوانند به وسیله این مسیرها در منظومه شمسی سریعتر به مقصد خود برسند. برای مثال میتوان فاصله میان مشتری و نپتون را در کمتر از ۱۰ سال طی کرد. از نظر تئوری فضاپیماها میتوانند سریعتر از گذشته در این مسیرها حرکت کنند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره مسیر جدیدی در منظومه شمسی میخوانید.
پژوهشگران برای کشف این مسیرها «منیفلدهای فضایی» یا اتصال قوسهایی که از لبههای منظومه شمسی امتداد دارند را مورد بررسی قرار دادند. محاسبه این منیفلدها کار فوقالعاده پیچیدهای است چرا که باید در ساختار دینامیکی تعدادی بالایی اجرام و همچنین نیروهای گرانشی کاوش کرد.
طبق اعلام محققان، با جمعآوری جزئیات دادههای عددی دقیق درباره میلیونها مدار در منظومه شمسی توانستند درک بهتری از این مسیرها داشته باشند. این دادهها با درک کنونی از منیفلدهای فضایی ترکیب شد تا دانشمندان به چنین شبکهای از بزرگراه فضایی در منظومه شمسی دست پیدا کنند.
به گفته پژوهشگران، مشخصترین ساختارهای قوسی متصل به مشتری هستند و در آنها نیروی گرانشی قدرتمندی وجود دارد. برای درک بهتر نحوه تاثیر این ساختارها روی اجرام موجود در منظومه شمسی و چگونگی استفاده از آنها برای سفرهای فضایی سریعتر به پژوهشهای بیشتری نیاز است. دانشمندان همچنین میخواهند به درک بهتری از نحوه رفتار این منیفلدها در اطراف زمین دست پیدا کنند.
این رویکرد میتواند مدت زمان سفرهای فضایی را کاهش دهد که با اینکار در هزینهها هم صرفهجویی خواهد شد، چرا که به سوخت کمتری برای حرکت فضاپیما نیاز خواهد بود. انسانها در آینده نزدیک نمیتوانند به دورترین نقاط منظومه شمسی سفر کنند، با این حال کشف مسیر جدیدی در منظومه شمسی میتواند به بشریت در سفر به مناطق نزدیک زمین کمک کند و مدت زمان سفرها را چندین سال کاهش دهد.
جف بزوس با انتشار کلیپی از آزمایش موفق موتور فرودگر ماه مدعی شد که شرکت فضایی تحت امر او یعنی بلو اوریجین اولین زن را به ماه خواهد برد.
جف بزوس بنیانگذار بلو اوریجین با انتشار کلیپی از آزمایش موتور فرودگر ماه این شرکت اعلام کرد: «این [BE-7] موتوری است که اولین زن را به سطح ماه خواهد برد.» موتور BE-7 که توسعه آن سالها زمان برده، تاکنون ۱۲۴۵ ثانیه آزمایش روشن شدن را با موفقیت پشت سر گذاشته و نیروبخش فرودگر ماه این شرکت خواهد بود. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره سفر به ماه میخوانید.
بلو اوریجین در همکاری با چند شرکت دیگر شامل لاکهید مارتین، نورثروپ گرامن و Draper در حال توسعه فرودگر ماه به نام Human Landing System هستند. بلو اوریجین اواخر مرداد ماه امسال ماکت این فرودگر را برای آزمایشات به ناسا تحویل داد. این شرکت برای انتخاب شدن توسط ناسا به عنوان سازنده اصلی فرودگر با اسپیس اکس و شرکت خصوصی دیگری به نام Dynetics رقابت میکند.
ناسا اوایل سال جاری میلادی به بلو اوریجین، اسپیس اکس و Dynetics به ترتیب ۵۷۹، ۱۳۵ و ۲۵۳ میلیون دلار برای ساخت فرودگر ماه داد و قرار است اوایل سال ۲۰۲۱ از بین آنها دو شرکت را برای ساخت نمونه اولیه فرودگر مأموریت سرنشین دار به ماه در سال ۲۰۲۴ انتخاب کند.
ناسا برای بازگرداندن فضانوردان آمریکایی به سطح ماه تا سال ۲۰۲۴ کار سختی در پیش دارد. پشتیبانی مالی محدود توسط کنگره و همچنین تغییر دولت آمریکا و مشخص نبودن موضع بایدن در قبال مأمویتهای فضایی، انجام این مأموریت در تاریخ تعیین شده را در هالهای از ابهام قرار دادهاند. علاوه بر این دفتر بازرسی ناسا اوایل آذر ماه گزارشی منتشر کرد که در آن به چالشهای ناسا اشاره شده بود و احتمال بازگشت فضانوردان به ماه تا چهار سال آینده را کم ارزیابی میکرد.
پیشنهاد مطالعه: ایلان ماسک در تازهترین گفتگوی خود با تأکید بر ارسال انسان به مریخ گفت نخستین مأموریت سرنشیندار اسپیس ایکس به سیاره سرخ ممکن است تا سال ۲۰۲۴ پرتاب شود. برای مطالعه بیشتر مطلب «موشک استارشیپ نخستین انسان را در سال ۲۰۲۴ به مریخ خواهد برد» را بخوانید.
محصول شرکت اپرتا «بینیاز از شارژ» (Never charge) نام دارد. این خودرو برقی دونفره، دارای بدنه پوشیده از سلول خورشیدی است و میتواند در شرایط مساعد تا ۱۶۰۰ کیلومتر حرکت کند.
خودرو برقی خورشیدی اپرتا با شعاع حرکتی ۱۶۰۰ کیلومتر معرفی شد
از اولین روزهای تولید خودرو برقی تجهیز آنها به سلولهای خورشیدی مورد توجه بوده است. استفاده از انرژی پاک و رایگان، دور از دسترس به نظر میرسد؛ اما هر روز به واقعیت نزدیکتر میشود. با عرضه اپرتا، رؤیای رانندگی با خودرو خورشیدی به حقیقت تبدیل شده است. البته توانایی حرکتی این محصول در حد مدلهای استاندارد خانوادگی نیست؛ اما قابلیتهایی دارد که پیش از این، رؤیایی و دستنیافتنی به نظر میرسید. اپرتا Never charge بینیاز از اتصال به برق شهری و صرفا با جذب نور خورشید در طی روز، شعاع حرکتی ۷۲ کیلومتری فراهم میکند که بسیاری از مصارف روزانه برای تردد شهری را پاسخ میدهد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این فناوری جدید بخوانید.
مشکل اصلی سلولهای خورشیدی امروزی، مقدار ناکافی انرژی دریافتی از آنها است. حتی اگر تمام بدنه و سقف یک خودرو با سولار پنل پوشانده شود، باز هم نمیتواند قدرت لازم برای خودروهای خانوادگی را تأمین کند. این فناوری در نمونههای آزمایشگاهی و مسابقات خودروهای خودروشیدی (Solar racers) برای مدلهای کوچک سبکوزن استفاده شده و نتایجی امیدوارکننده داشته است.
اپر Never charge ترکیبی از یک خودرو خورشیدی تحقیقاتی با آیرودینامیک عالی و محصولی قابل استفاده در جادههای شهری است. سطح بیرونی بدنه، ۱۸۰ سلول خودروشیدی کوچک با مجموع مساحت تقریبی ۳ متر مربع دارد. نهایت سرعت این محصول در حالت خورشیدی، ۲۰ کیلومتر بر ساعت است و بدون نور خورشید، شعاع حرکتی ۹ تا ۲۰ کیلومتر دارد.
شاید تواناییهای حرکتی اپرتا Never charge برای یک خودرو در سال ۲۰۲۰، ناامیدکننده باشد؛ اما از نظر علمی و صنعتی، یک استثنا محسوب میشود. ضریب درگ ۰/۱۳ این خودرو، عددی باورنکردنی برای آیرودینامیک یک محصول جاده است. مدل مفهومی فولکس واگن ID Space Vizzion بهعنوان یکی از برترین خودروهای جهان از نظر آیرودینامیک، ضریب درگ ۰.۲۴ دارد. بدنه اپرتا از کربن و مواد کامپوزیت ساخته شده است تا وزن خالص ۸۱۵ کیلوگرم داشته باشد.
نوع پیشرانه و باتری قابل سفارش برای اپرتا Neve Charge هنوز اعلام نشده است اما احتمالا سه موتور برقی که هر کدام حدود ۶۷ اسب بخار قدرت دارد، روی این خودرو نصب خواهند شد. اگر اپرتا، مجموع قدرت نزدیک به ۲۰۰ اسب بخار داشته باشد همراه بدنهای با وزن خالص ۸۱۵ کیلوگرم، سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت ۳٫۵ ثانیه و نهایت سرعت ۱۷۰ کیلومتر بر ساعت، دور از انتظار نخواهد بود.
برای افرادی که در مناطق ابری و دور از نور مستقیم آفتاب زندگی میکنند، باتریهایی با ظرفیت متنوع قابل سفارش است. اپرتا در مدلهای مختلف، شعاع حرکتی ۴۰۰، ۶۴۵ و ۹۶۵ کیلومتر را در حالت تمام برقی فراهم میکند. بنابر ادعای مدیران شرکت سازنده، در حالت ایدهال با بهترین باتری و شرایط جوی، شعاع حرکتی Neve Charge به ۱۶۰۰ کیلومتر میرسد که تقریبا ۴ برابر تسلا مدل S نسخه P100D است.
نتایج تحقیقات جدید در فرانسه نشان میدهد آنتی بادی کرونا در مردان زودتر از زنان از بین میرود؛ اما این بدان معنی نیست که مردان به مراقبت بیشتری نیاز دارند.
سطح آنتی بادی در بدن مردان در ابتدا بسیار بالاتر از زنان است و در پایان یک دوره شش ماهه سطح آنتی بادی کرونا در مردان و زنان با یکدیگر برابر خواهد بود. آنتی بادیها در واقع اسلحه بدن برای مقابله با ویروسها هستند و ایمنی بدن را در برابر ابتلا به بیماری افزایش میدهند. محققان در سراسر جهان به بررسی و تحقیق در مورد ویروس کرونا مشغول هستند. یکی از مهمترین سوالاتی که در بررسی واکسنهای کووید-۱۹ مطرح میشود این است که با دریافت واکسن فرد برای چه مدت زمانی در برابر ابتلا به بیماری مصون میماند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره تحقیقات جدید میخوانید.
محققان فرانسوی با بررسی آنتی بادیهای «SARS-CoV-2» کادر درمان بیمارستان که پاسخ تست آنها مثبت بود، اما علایم خفیفی داشتند، به نتایج جالبی دست یافتند. محققان با تجزیه و تحلیل دو نمونه خون هر فرد مبتلا شده به بیماری کرونا در فاصله زمانی چند ماه، توانستند میزان از بین رفتن سطح آنتی بادی را اندازه گیری کنند.
نتایج مطالعه نشان میدهد که میزان آنتی بادیهای پروتئین اسپایک SARS-CoV-2، یکی از پروتئینهای اصلی ویروس، در مردان با سرعت بیشتری نسبت به زنان از بین میرود. با از بین رفتن آنتی بادی، بدن فرد توانایی خود را در مبارزه با ویروس کم کم از دست میدهد. در این مطالعه عوامل دیگری همچون سن و شاخص توده بدنی یا «BMI» نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد جنسیت نقش مهمی در کاهش آنتی بادی بدن شرکت کنندگان در بررسی تحقیقاتی داشت.
در نتیجه محققان دریافتند که ایمنی در برابر بیماری کرونا در مردان سریعتر از زنان از بین میرود. در پایان مطالعه مشخص شد، هیچ تفاوتی بین سطح آنتی بادی کرونا در مردان و زنان وجود ندارد. آنتی بادی در مردان سریعتر از بین میرود؛ اما جالب است بدانید که سطح آنتی بادی در بدن مردان در نقطه شروع بالاتر از زنان است. در نتیجه سرعت از بین رفتن آنتی بادی به معنی این نیست که مردان باید بیشتر مراقب سلامت خود باشند.
در پایان یک بازه شش ماهه سطح آنتی بادی در مردان و زنان یکسان است. عوامل مختلفی میتواند روی طول عمر آنتی بادیها تاثیرگذار باشد؛ اما ظاهرا جنسیت یکی از فاکتورهایی است که در این موضوع نقش دارد.
مریخ مقصد بعدی انسانها خواهد بود، با این حال هنوز سوالات بیشماری درباره آن وجود دارد که یکی از آنها، وجود زندگی در این سیاره سرخ است. حالا به نظر میرسد زندگی در زیر سطح مریخ جریان داشته است.
از مدتها قبل دو تصویر مختلف از مریخ در دوران باستان در ذهن دانشمندان وجود دارد. یکی از آنها این سیاره را گرم و مرطوب به نمایش میگذارد که به لطف رودخانهها و دریاچهها زندگی روی سطح آن در جریان بوده است. تصویر دوم مریخ را یک سیاره سرد و خشک نشان میدهد که هیچ وقت به گرمای کافی از خورشید برای تولید نوعی آب روان با امکان شکلگیری زندگی دست پیدا نکرده است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره وجود زندگی در زیر سطح مریخ میخوانید.
این مشکل که به طور غیررسمی با نام «پارادوکس خورشید کمنور» شناخته میشود، حول این واقعیت است که خورشید در زمانی که مریخ میزبان حجم زیادی آب بوده، چندان روشن و گرم نبوده است. حتی امروزه نیز سطح مریخ نمیتواند به دمای موردنیاز برای جاری شدن دست پیدا کند و این مشکل میلیاردها سال پیش بزرگتر بوده است.
با توجه به این موضوع چگونه امکان جاری شدن آب در مریخ وجود داشته است؟ پژوهشی جدید که در ژورنال «Science Advances» به چاپ رسیده، میتواند یک جواب احتمالی برای این سوال داشته باشد.
طبق این پژوهش، یکی از پاسخهای احتمالی برای پارادوکس خورشید کمنور میتواند «گرمایش زمینگرمایی» باشد. این نوع گرمایش میتواند در اشکال مختلف وجود داشته باشد، اما دانشمندان با یکی از آنها آشنایی دارند که زوال عناصر رادیواکتیو است.
دانشمندان با استفاده از شبیهسازی مریخ باستانی را مدلسازی کردند و نشان دادند که گرمایش زمینگرمایی میتواند منجر به وجود آب مایع فراوان در سطح شود.
در صورتی که این ایده واقعیت داشته باشد، احتمالا خاک خیس مریخ و نه سطح آن یا رودخانههای روان محلی شکلگیری زندگی بوده است. با توجه به اینکه تا به امروز شواهدی مبنی بر وجود زندگی باستانی روی مریخ پیدا نکردهایم، پژوهش جدید یک راه جالب در اختیار دانشمندان قرار میدهد. این احتمال وجود دارد که در گذشته یا حال زندگی در زیر سطح مریخ وجود داشته باشد.
به گفته محققان مقاله اخیر، حتی اگر گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن و بخار آب هم در اتمسفر اولیه مریخ وجود داشته، شبیهسازی کامپیوتری نمیتواند آنها را دلیلی برای گرما و رطوبت بلندمدت این سیاره درنظر بگیرد. پیش از اینکه انسان بتواند به این سیاره سرخ سفر کند، چندین ماموریت دیگر توسط کاوشگرها و رباتها صورت میگیرد که شاید بتوانند پاسخ این سوالات را برای ما پیدا کنند.
در مطالعهای روی موشها، دانشمندان مناطق خاصی از مغز را مشخص کردند که بهطورجداگانه ازطریق عمل سروتونین، باعث افزایش صبر میشوند.
همه ما در این حالت بودهایم: چه اینکه در پایان روزی طولانی در ترافیک گیر کرده باشیم، چه مشتاقانه منتظر انتشار کتاب یا فیلم یا آلبوم موسیقی جدیدی باشیم، در برخی مواقع باید صبور باشیم. یادگیری سرکوب تکانه برای خشنودی فوری اغلب برای موفقیت آینده حیاتی است؛ اما اینکه چگونه صبر در مغز تنظیم میشود، هنوز کاملا درک نشده است. در ادامه مطلب مجله دلتا درباره مناطقی از مغز که در آنها سروتونین موجب افزایش صبر میشود، میخوانید.
در مطالعه جدیدی که در واحد محاسبات عصبی مؤسسهی علم و فناوری اوکیناوا در ژاپن روی موشها انجام شده است، دکتر کاتسوهیکو میازاکی و دکتر کایوکو میازاکی مناطق خاصی از مغز را مشخص کردهاند که ازطریق عمل سروتونین موجب افزایش صبر میشود.
جدیدترین کار پژوهشگران ژاپنی مبتنیبر پژوهشی پیشین است که در آن، برای تأیید ارتباط سببی میان سروتونین و صبر از تکنیک قدرتمندی بهنام اپتوژنتیک (استفاده از نور برای تحریک نورونهای خاص در مغز) استفاده شد. دانشمندان موشهایی را پرورش دادند که بهگونهای ازنظر ژنتیکی مهندسی شده بودند و نورونهای آزادکننده سروتونینی داشتند که پروتئین حساس به نوری را بیان میکردند. بنابراین، پژوهشگران میتوانستند با استفاده از فیبر نوری کاشتهشده در مغز، این نورونها را تحریک کنند تا با تابش نور، سروتونین در زمانهای دقیقی آزاد شود.
پژوهشگران دریافتند تحریک این نورونها درحالیکه موشها منتظر غذا بودند، زمان انتظار آنها را افزایش میداد و حداکثر تأثیر زمانی مشاهده میشد که احتمال دریافت پاداش زیاد بود؛ اما زمان رسیدن پاداش مشخص نبود. در مطالعهی گذشته، دانشمندان روی منطقهای از مغز تمرکز کردند که هسته رافهی خلفی نامیده میشود و قطب مرکزی نورونهای آزادکننده سروتونین بهحساب میآید. نورونهای هسته رافهی خلفی به مناطق دیگر مغز میانی میرسند و در جدیدترین مطالعه، دانشمندان این موضوع را بررسی کردند که کدامیک از این مناطق مغزی در تنظیم صبر نقش ایفا میکند.
پژوهشگران روی سه منطقهی مغز تمرکز کردند که قبلا نشان داده شده بود وقتی آسیب میبینند، رفتارهای تکانشی را افزایش میدهند: ساختار مغزی عمیقی به نام هسته اکومبنس و دو بخش از لوب پیشانی بهنامهای قشر اوربیتوفرونتال و قشر جلوپیشانی میانی.
در این مطالعه، دانشمندان فیبرهای نوری را در هستهی رافهی خلفی و نیز در هستهی اکومبنس و قشر اوربیتوفرونتال یا قشر جلوپیشانی میانی کاشتند. پژوهشگران موشها را برای انجام وظیفهای آموزش دادند که در آن، موشها بینی خود را درون حفرهای نگه میداشتند تا زمانیکه غذا به آنها تحویل داده شود.
دانشمندان در ۷۵ درصد از آزمایشها به موشها پاداش میدادند. در برخی از شرایط آزمایش، بهطورثابت ۶ یا ۱۰ ثانیه پس از اینکه موشها بینی خود را در حفره نگه میداشتند، پاداش داده میشد و در شرایط آزمایشی دیگر، زمان پاداشدادن متغیر بود. در ۲۵ درصد از آزمایشها، موشها پاداش غذایی دریافت نمیکردند. آنچه اندازهگیری شد، این بود که موشها حین آزمایشهایی که در آنها پاداشی در کار نبود، هنگام تحریک شدن یا نشدن نورونهای آزادکنندهی سروتونین، تا چه مدت منتظر دریافت پاداش غذایی میماندند.
وقتی پژوهشگران فیبرهای عصبی آزادکننده سروتونین را تحریک میکردند که به هستهی اکومبنس میرسند، افزایشی در زمان انتظار شاهد نبودند که نشان میدهد سروتونین در این منطقه از مغز نقشی در تنظیم صبر ایفا نمیکند. بااینحال، وقتی در همان حین که موشها بینی خود را در حفره نگه داشته بودند، دانشمندان آزادشدن سروتونین را در قشر اوربیتوفرونتال و قشر جلوپیشانی میانی تحریک میکردند، موشها مدت بیشتری منتظر میماندند و البته تفاوت مهمی نیز وجود داشت.
در قشر اوربیتوفرونتال، هم وقتی زمان پاداشدادن ثابت بود و هم وقتی زمان دریافت پاداش متغیر بود، آزادشدن سروتونین صبر را بهاندازهی فعالسازی سروتونین در هستهی رافهی خلفی افزایش میداد؛ ولی در حالت دوم، اثرهای قویتری وجود داشت. در قشر جلوپیشانی میانی، دانشمندان فقط هنگامی افزایش در صبر را مشاهده کردند که زمانبندی پاداش متغیر بود و موقع ثابتبودن زمانبندی، هیچ اثری دیده نمیشد.
روشهای مختلفی برای اندازهگیری شعاع بار پروتون وجود دارد که نتایج متفاوتی را به نمایش میگذارند. حالا یک اندازهگیری جدید و بهبودیافته ما را یک گام به اندازهگیری دقیق آن نزدیکتر کرده است.
فیزیکدانان یک گام به اندازهگیری دقیق شعاع پروتون نزدیکتر شدند
یکی از راهها، پرتاب سایر ذرات باردار از پروتون و اندازهگیری انحرافات است. راه دیگر، بررسی نحوه تاثیر بار پروتون روی رفتار الکترون در حال چرخش اطراف یک اتم هیدروژن است که تنها شامل یک پروتون و الکترون میشود. تفاوت انرژی بین مدارهای مختلف نتیجه شعاع بار پروتون است. اگر یک الکترون از یک مدار به مدار دیگری منتقل شود، فوتونی با انرژی متناسب با آن ساطع کرده یا جذب میکند. دانشمندان فوتون را اندازهگیری کرده و میتوانند به سراغ اختلاف انرژی بروند و در نهایت شعاع بار پروتون را اندازهگیری کنند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره روش جدید فیزیکدانان برای اندازهگیری دقیق شعاع پروتون میخوانید.
در این میان فیزیکدانان یک کار عجیب انجام دادهاند. آنها الکترون را با یک معادل سنگینتر و تا حدودی ناپایدارتر یعنی «میون» جایگزین کردند. طبق دانستههای ما از فیزیک، میون باید عملکردی مشابه با الکترون داشته باشد با این تفاوت که سنگینتر است، بنابراین اگر بتوانید میون در حال چرخش اطراف پروتون را برای مدت کوتاهی قبل از محو شدن اندازهگیری کنید، باید بتوانید همان مقدار را برای شعاع پروتون تولید کنید.
اندازهگیریهای انجام شده تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند و این اختلاف از خطاهای عادی در آزمایشها بیشتر هستند. حالا در پژوهش جدید، آزمایشهای قبلی بهبود پیدا کرده است. فیزیکدانان یک انتقال مداری خاص درون هیدروژن استاندارد متشکل از یک الکترون و پروتون را اندازهگیری کردند.
برای شروع دمای هیدروژن با عبور از یک نازل فلزی بسیار سرد به سمت یک محفظه خلاء کاهش پیدا کرد. با این کار تاثیرات نویز حرارتی در اندازهگیریها محدود میشود.
بهبود دوم در پژوهش اخیر مربوط به کار روی بخش فرابنفش طیف میشود چرا که طول موج کوتاهتر بهبود دقت را در پی دارد. فیزیکدانان طول موج فوتونهای ساطع شده توسط اتمهای هیدروژن را با استفاده از « شانه فرکانس» اندازهگیری کردند که فوتونها را در فاصلههای مساوی تولید میکند. نتیجه این اقدامات اندازهگیری انتقال مداری با ۲۰ برابر دقت بالاتر نسبت به گذشته بود.
اختلاف نتیجه میان روش جدید و استفاده از میون بجای الکترون بسیار نزدیک است، با این حال همچنان نمیتوان چنین نتایجی را بدون عیب دانست. با وجود چنین موضوعی، روش جدید نشان میدهد که یک گام به اندازهگیری ابعاد پروتون نزدیکتر شدهایم.
دانشمندان دانشکده پزشکی «هاروارد» با کمک معکوس سازی ساعت بیولوژیکی توانستند روند پیری سلولهای شبکیه چشم موشها را معکوس کنند.
این نخستین بار است که درمانهای اپیژنتیکی به بهبود و درمان بیماریهای چشم از جمله «گلوکوم» کمک میکند. گاهی اوقات برخی سلولها از جمله سلولهای عصبی چشم به دلایل مختلفی دچار پیری زودرس میشوند. گاهی نیز کهولت و سن بالا به صورت طبیعی باعث پیر شدن سلولهای عصبی چشم و درنهایت در بدترین حالت به نابینایی منجر میشود. «گلوکوم» یا «آب سیاه» یکی از شایعترین بیماریهای چشمی است که میتواند به بینایی آسیب جدی برساند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره جوان سازی سلول های چشم میخوانید.
دانشمندان با معکوس کردن روند پیری موفق شدند بافتهای پیر را جوانسازی کرده و مجددا احیا کنند. این رویکرد در درمان بیماری گلوکوم و جوان سازی سلول های چشم نقش موثری خواهد داشت. امید آن میرود درمان اپیژنتیک برای معکوس سازی روند پیری در سایر بافتها و اندامهای بدن نیز استفاده شود.
تیم تحقیقاتی برای پیشبرد کار از ویروس «AAV» به عنوان ابزاری برای رساندن سه ژن به شبکیه چشم موشها کمک گرفتند. آنها توانستند با کمک این روش سه ژن بازگرداندن جوانی یعنی «Sox2»، «Oct4» و «Klf4» را به شبکه چشم برسانند. این ژنها در فرآیند رشد جنین نقش حیاتی دارند.
این سه ژن به همراه ژن چهارم که البته در این پروژه به کار گرفته نشده است، به عنوان عامل «یاماناکا» (Yamanaka) شناخته میشوند که میتواند سلولهای عصبی آسیب دیده چشم را ترمیم کرده و فرآیند پیری آنها را معکوس کند.
این نخستین باری است که محققان از طریق معکوس کردن روند پیری، به موفقیتهایی در بهبود بینایی ناشی از گلوکوم دست یافتهاند. گزارش تحقیقات دانشمندان در نشریه «SciTechDaily » منتشر شده است. فرآیند معکوس کردن پیری با این روش توانست اعصاب بینایی آسیب دیده موشها را تا حدی ترمیم کرده، روند کاهش بینایی بیماری گلوکوم را معکوس کند.
هر کسی که «ماریو کارت» بازی کرده، در فضا هم مسابقه داده است اما گروهی از دانشآموزان دبیرستانی با شرکت در رویداد «مون مارک» (Moon Mark) که در سال ۲۰۲۱ در ماه برگزار میشود به صورت واقعی فراتر از جو زمین و توسط ماشینهای کنترلی با هم به رقابت میپردازند.
نخستین بخش این پروژه که در اوایل سال ۲۰۲۰ راهاندازی شد، دانشآموزان سراسر جهان را تشویق میکرد تا یک خودروی مسابقهای طراحی کنند که بتواند روی ماه کار کند و برنده شود. در مقررات این رقابت آمده است که وزن خودروها نباید بیش از ۵ کیلوگرم (۱۱ پوند) باشد که بسیار سبکتر از یک ماهنورد واقعی است. این خودروها باید با آبوهوای ماه که در روز بسیار گرم و در شب بسیار سرد است، سازگار باشند. همچنین در کنار دیگر قطعات ضروری باید به یک باتری جمعوجور، یک ماژول وایفای (Wi-Fi) و یک کامپیوتر تکصفحهای (SBC) مجهز شوند. اما برای چرخها، تنظیمات مختلف سیستم تعلیق، مسیرهای مخزن و پایهها تیمها آزادی عمل دارند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره رقابت دانش آموزان در ماه میخوانید.
نکته قابل توجه آن است که در چکیده پیشنهادها ارائهی تنها یک مدل دیجیتالی کفایت میکند و تنها دو طرح برنده برای رقابت ساخته میشوند. «مون مارک» برای این رقابت طراح انگلیسی «فرانک استیفنسن» (Frank Stephenson) را برای کمک به دو نامزد نهایی در مسابقه قمری خود انتخاب کرد. این طراح به ترسیم نخستین مینیکوپر توسعهیافتهی بیامو، آخرین نسل فیات ۵۰۰ و چندین مدل اخیر مکلارن از جمله P1 و ۷۲۰S کمک کرده است.
مهندس آلمانی «هرمان تیلکه» (Hermann Tilke) از اسکنهای با کیفیت بالا از سطح ماه برای طراحی پیست اتومبیلرانی استفاده خواهد کرد. هنوز برای قضاوت دربارهی شکل این پیست مسابقه خیلی زود است اما میتوان به طراحی این مهندس اعتماد کرد زیرا او در محافل مسابقهای نامی شناخته شده است. او به تعمیر اساسی پیست نوربورگ (Nürburgring) و فوجی اسپیدوی (Fuji Speedway) کمک کرده است و بیش از دوازده پیست از جمله مسیر بینالمللی بحرین و «یاس مارینا» (Yas Marina) را طراحی کرده است.
تیمهای بینالمللی انتخاب شده برای رقابت دانش آموزان در ماه در سری مقدماتی مون مارک، آمادگی خود را در مسیر اصلی از طریق مسابقات مقدماتی که در اوایل سال ۲۰۲۱ بر روی زمین برگزار میشود، بهدست میآورند. سپس شرکت مستقر در هوستون «اینتویتیو» (Intuitive) که به عنوان یکی از پیمانکاران ناسا در برنامهی بازگشت به ماه انتخاب شده است، این خودروهای مسابقهای را از طریق سطحنشین بدون سرنشین «نوا-سی» (Nova-C) در نیمهی دوم سال ۲۰۲۱ سوار بر یک موشک فالکون ۹ اسپیسایکس (SpaceX Falcon 9) به ماه منتقل خواهد کرد و همچنین انتقال تصویر و دیگر نیازهای ارتباطی آن را مدیریت میکند. در حال حاضر رقابت اصلی مون مارک برای اکتبر ۲۰۲۱ (آبان ۱۴۰۰) برنامهریزی شده است.
«تاد والاچ» (Todd Wallach)، مدیر فنی مون مارک، در مصاحبهای گفت: «ما انتظار تأخیرهای ارتباطی قابل توجهی که بر مسابقه یا خودروهای مسابقه اثر بگذارد نداریم. تصاویر دیداری، دورسنجی و کنترل تقریبا بهصورت آنی خواهد بود. سطحنشین از طریق پایگاه زمینی دستوراتی را دریافت میکند و از طریق اتصال بیسیم وایفای با خودروهای مسابقهای ارتباط برقرار میکند.»
مون مارک خود را به عنوان یک شرکت سرگرمی و آموزشی توصیف میکند، بنابراین فرآیند عجیب ارسال ماشینهای کنترل از راه دور به ماه را فقط برای نمایش دنبال نمیکند. «مری هیگی» (Mary Hagy) بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت گفت: «علاوه بر خود مسابقه، وسایل نقلیه به ماموریت علمی میپردازند و برای مدت نامحدودی در سطح ماه باقی میمانند.» در عین حال پروژهی علمی آنها هنوز به طور دقیق مشخص نیست.
باستانشناسان موفق به کشف هزاران سنگ نگاره 12 هزار ساله در جنگلهای آمازون شدهاند. این نقاشیهای سنگی مربوط به عصر یخبندان هستند و عمدتا جانوران منقرضشده را به تصویر کشیدهاند.
باستانشناسان از کشف مجموعهای سنگنگاره یا نقاشیسنگی در محوطهای به طول حدود ۱۳ کیلومتر در جنگلهای حارّهای آمازون خبر میدهند. قدمت این سنگنگارهها به عصر یخبندان باز میگردد و در آن نقوشی از حیوانات عظیمالجثهی منقرضشدهای به چشم میخورد. باستانشناسان دانشگاه اِکستر انگلستان در بیانیهای اعلام کردند که سنگنگارهها احتمالا بین ۱۱،۸۰۰ تا ۱۲،۶۰۰ سال قبل کشیده شدهاند. نگارههای کشفشده در سه پناهگاه سنگی مختلف نقاشی شدهاند که بزرگترین آنان «سِرو آتسول» نام دارد که در زبان اسپانیولی به معنای «تپهی آبی» است. سِرو آتسول ۱۲ تابلوی سنگی و هزاران سنگنگارهی جداگانه را در خود دارد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این سنگ نگاره ۱۲ هزار ساله میخوانید.
سنگ نگاره ۱۲ هزار ساله کشفشده در منطقه سِرانیا لا لیندوسا در شمالغربی جنگلهای آمازون و در ایالت گوآویاری کشور کلمبیا قرار دارند. سنگنگارهها حاکی از آن هستند که نخستین انسانهایی که ساکن منطقه شدند، احتمالا برای مدتی با حیوانات غولپیکر عصر یخبندان همزیستی داشتهاند. در سنگنگارههای کشفشده نقوشی از حیوانات بزرگجثهای مانند تنبلهای زمینی غولپیکر، ماستودون، شتر، اسب و تَکسُمسانی با خرطوم به چشم میخورد.
سایر نقوش نیز شمایلی از انسان، اشکال هندسی، صحنههای شکار به همراه درختان و بوتهها و همچنین حیواناتی مانند گوزن، تاپیر (جانوری خوکمانند با پوزهای کوچک)، تمساح، خفاش، میمون، لاکپشت، مار و خوک را به تصویر کشیدهاند. این نقوش قرمز با استفاده از رنگهای حاصل از گِل اُخرا کشیده شدهاند تا یکی از بزرگترین مجموعه سنگنگارههای آمریکای جنوبی را تشکیل دهند. در دورانی که سنگنگارهها نقاشی میشدند، آمازون در حال سپری کردن یک دورهی گذار بود و با بالا رفتن دمای هوا این منطقه، در حال تغییر از ناحیهای با آبوهوای خشک بیابانی و گرمدشتی و جنگلهای گرمسیری به جنگلهای حارّهای بود. بسیاری از حیوانات عظیمالجثهی آمریکای جنوبی در پایان آخرین عصر یخبندان احتمالا به دلایلی همچون تغییر چشمگیر آبوهوا و همینطور شکار بیرویه توسط انسانها منقرض شدند.
به گفته باستانشناسان، هنرمندان عصر یخبندان از آتش برای لایهبرداری و مسطح کردن سنگها استفاده میکردند. درحالیکه نقاشیها در فضای باز و در معرض عناصر مختلفی قرار دارند، ولی طاقهای صخرهای نقش حفاظ را برای این نقوش داشته و بدین جهت، این سنگنگارهها نسبت به سایر نمونههای هنر سنگی کشف شده در آمازون سالمتر باقیماندهاند.
همچنین برخی از نقوش کشفشده در چنان ارتفاعات بلندی نقاشی شدهاند که تصور میشود نردبانهای خاصی برای کشیدنشان به کار گرفته شده باشد. نقوش و همچنین یافتههایی که در پناهگاههای سنگی پیدا شده سرنخهایی از رژیم غذایی این گروههای شکارچی گردآور به دست داده است. خالقان این نقوش سنگی شگفتانگیز از خرما و میوه میخوردهاند و در رود مجاور به صید ماهی پیرانیا و تمساح میپرداختند. حفاریهای انجام گرفته در پناهگاههای سنگی به خوبی نشان میدهد که در این اردوگاهها برخی از اولین انسانهای ساکن آمازون زندگی میکردند. همچنین بقایای گیاهی و استخوانی باقیمانده در این محوطه باستانی حاکی از آن است که این انسانهای عصر یخبندان مار، قورباغه، آرمادیلو و جوندگانی از جمله پاکا و برگچهخوار را نیز میخوردهاند.
به گفته باستانشناسان، اگرچه در مرکز کشور برزیل نیز سنگنگارههایی از حیوانات عصر یخبندان وجود دارد، ولی نقوش سنگی که اخیرا کشف شدند به مراتب دارای دقت بالاتری هستند و بهصورت واضحتری جانورانی که منقرض شدند را به تصویر کشیدهاند.
ایلان ماسک در تازهترین گفتگوی خود با تأکید بر ارسال انسان به مریخ گفت نخستین مأموریت سرنشیندار اسپیس ایکس به سیاره سرخ ممکن است تا سال ۲۰۲۴ پرتاب شود.
ایلان ماسک: اسپیس ایکس با موشک استارشیپ نخستین انسان را در سال ۲۰۲۴ به مریخ خواهد فرستاد
نخستین مأموریت سرنشیندار اسپیس ایکس به مریخ ممکن است تنها تا ۴ سال دیگر انجام شود. ایلان ماسک، بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت روزسهشنبه گفت «بهشدت مطمئن است» که اسپیس ایکس انسان را در سال ۲۰۲۶ به سیاره سرخ پرتاب خواهد کرد. او افزود اگر خوششانس باشیم، این دستاورد احتمالا تا سال ۲۰۲۴ تحقق خواهد یافت. ماسک صحبتهای جدیدش را درجریان گفتگویی اینترنتی با ماتیاس دافنر، مدیرعامل شرکت رسانهای آلمانی اکسل اشپرینگر بیان کرد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره ماموریت موشک استارشیپ خواهید خواند.
ماسک گفت سپس میخواهیم تلاش کنیم دو سال دیگر فضاپیمایی بدون سرنشین را به آنجا بفرستیم. فاصله زمانی دو ساله به این دلیل است که بیشترین نزدیکی زمین و مریخ تنها هر ۲۶ ماه یکبار اتفاق میافتد و در سایر مواقع، رسیدن به سیارهی سرخ تقریبا دو سال میکشد. وسیله نقلیه مورد اشاره ماسک که برای سفرهای مریخی بهکار خواهد رفت، استارشیپ است؛ فضاپیمایی ۵۰ متری که برفراز موشکی غولپیکر بهنام سوپرهوی پرتاب خواهد شد.
بهگفته ماسک، موشک استارشیپ و پیشران سوپرهوی هردو بهسرعت و بهطور کامل چندبارمصرف هستند. سوپرهوی بهعنوان موشک پرتابگر اندکی پس از برخاست، بهصورت عمودی به زمین بازخواهد گشت و موشک استارشیپ قادر خواهد بود بارها از مدار زمین سفر رفت و برگشت به مریخ انجام دهد. کشش گرانشی ماه و مریخ نسبت به زمین بسیار کمتر است و ازهمینرو استارشیپ میتواند خود را از سطح این دو جرم پرتاب کند.
اسپیس ایکس هماکنون درحال ساخت مجموعهای از نسخههای آزمایشی است تا درنهایت به طراحی نهایی استارشیپ دست یابد. استارشیپ نسخه ۸ (SN8) درحال آمادگی برای انجام یک پرواز آزمایشی بزرگ است. اسپیس ایکس قصد دارد بهزودی این نسخه سهموتوره از استارشیپ را تا ارتفاع ۱۵ کیلومتر به پرواز درآورد.
موشک استارشیپ در پرواز آزمایشی پیشرو تا ارتفاعی بسیار بیشتر از پروازهای پیشین به آسمان خواهد رفت. نسخههای آزمایشی تکموتوره قبلی با نامهای استارهاپر، SN5 و SN6 در پروازهای آزمایشی خود تا حداکثر ارتفاع ۱۵۰ متر صعود کردند. بهگفته ماسک، استارشیپ نهایی به ۶ موتور قدرتمند رپتور مجهز خواهد بود و سوپرهوی نیز نیروی خود را از تقریبا ۳۰ رپتور تأمین خواهد کرد.
ماسک از مدتها پیش تأکید داشت که اسپیس ایکس را در سال ۲۰۰۲ با هدف کمک به بشریت برای تبدیلشدن به گونهای چندسیارهای بنیان گذاشت. او در گفتگوی تازهاش دوباره هدف خود را بازگو کرد و همچنین گفت که میخواهد در مریخ بمیرد. ماسک پیشتر این علاقه خود را نیز بیان کرده بود.
استارتاپ آمریکایی «Eat Just» موفق به دریافت مجوز قانونی تولید گوشت مرغ آزمایشگاهی در سنگاپور شد. این نخستین بار است که شرکتی در جهان توانسته مجوز عرضه گوشت آزمایشگاهی را دریافت کند.
«جاش تتریک» بنیانگذار و مدیر عامل استارتاپ آمریکایی اعلام کرد که گوشت مرغ تولید شده در آزمایشگاه از نظر مواد مغذی تفاوتی با پروتئین حیوانی ندارد. این شرکت قصد دارد محصول خود را با نام تجاری «GOOD Meat» به بازار عرضه کند. در این مطلب از مجله دلتا درباره این گوشت آزمایشگاهی میخوانید.
مدیرعامل شرکت می گوید: «گوشت مرغ تولید شده در آزمایشگاه ابتدا در رستورانی در سنگاپور عرضه میشود. سپس برنامههایی برای تولید بیشتر محصول دنبال میکنیم. قیمت گوشت مرغ آزمایشگاهی با مرغ درجه یک عادی تفاوت چندانی نخواهد داشت. هر سال میلیاردها مرغ برای استفاده از گوشت آنها کشته میشوند. با این رویکرد حیوانات کمتری جان خود را از دست خواهند داد.»
در حال حاضر استارتاپ آمریکایی تنها مجوز عرضه گوشت مرغ آزمایشگاهی را در سنگاپور دارد؛ اما امکان تولید این محصول در کالیفرنیای شمالی نیز برای استارتاپ وجود دارد. شرکت قصد دارد در ادامه عرضه گوشت مرغ را در ایالات متحده و اروپای غربی نیز توسعه دهد. هرچند ممکن است دریافت مجوز عرضه گوشت مرغ آزمایشگاهی در آمریکا و برخی کشورهای دیگر سالها طول بکشد.
در حال حاضر گوشتهای گیاهی توسط شرکتهای مختلف در سراسر جهان تولید میشوند؛ اما گوشت مرغ آزمایشگاهی استارتاپ آمریکایی با گوشتهای گیاهی تفاوت دارد و در آزمایشگاه و با سلولهای ماهیچه حیوانات تولید شده است.
در حال حاضر Eat Just، طیف وسیعی از محصولات غیر حیوانی از جمله «Just Egg» را نیز تولید میکند. گفتنی است گوشت مرغ آزمایشگاهی ابتدا به صورت ناگت قابل استفاده است. شرکت تولید کننده هنوز زمان عرضه دقیق محصول جدید خود را اعلام نکرده است.
یکی از چالشهای استارتاپ قیمت بالای مرغ آزمایشگاهی و واکنش مصرف کنندگان به خرید چنین محصولی است. هنوز مشخص نیست با عرضه این گوشت مرغ آیا از آن استقبال خواهد شد یا خیر.
در دنیای به این شلوغی، استراحت روی کاناپه و چرت زدن بعد از رهایی از روزمرگیها بسیار لذت بخش است. تنبلی کردن همواره یکی از افعال ناپسند انسانی قلمداد شده است، اما آیا حیوانات هم اهل تنبلی کردن هستند؟
جالب است بدانید که برای بسیاری از حیوانات هر روز، روز استراحت و تنبلی به حساب میآید و تنها چند ساعت در طول شبانه روز را به بیداری سپری میکنند! اگر کنجکاو شدهاید که در مورد تنبل ترین حیوانات بیشتر بدانید ادامه این مطلب از مجله دلتا را بخوانید.
۱- کوآلا
نام کوآلا را احتمالاً به عنوان مثالی برای تنبلی و خواب زیاد به کررات شنیدهاید و امروز نیز توانسته جایگاه اول را در لیست تنبل ترین حیوانات جهان از نگاه دیجی رو از آن خود کند! این حیوان معمولاً بین ۲ تا ۶ ساعت در طول شبانه روز بیدار است. البته تغذیه این حیوان نیز در تنبلی او بیتأثیر نیست؛ چرا که کوآلا از برگ اوکالیپتوس تغذیه میکند که حاوی سموم خاص بوده و فیبر بسیار بالایی دارد و به همین علت هم هضم آن نیازمند صرف انرژی بسیار زیادی است.
۲- تنبل
جای تعجبی نیست که نام این حیوان اولین چیزی است که زمان فکر کردن به لغت تنبلی به ذهنمان خطور میکند! تنبل در طول شبانهروز بیشتر از ۲۰ ساعت میخوابد و به کند حرکت کردن بسیار معروف است. تنبل در جنگلهای استوایی و بارانی آمریکای جنوبی زندگی میکند و بیشتر زمان خود را صرف آویزان شدن از درختان و شاخهها کرده و تنها در زمانی که واقعاً نیاز باشد حرکت میکند! انجام هر کاری برای این حیوان چند ساعت طول میکشد و پس از انجام هر فعالیتی مدت زمان بیشتری از انجام آن را به استراحت میپردازد!
۳- صاریغ
صاریغها از تنبل ترین حیوانات و قهرمانان خواب هستند و در طول روز بین ۱۸ تا ۲۰ ساعت را در استراحت و خواب به سر میبرند. این حیوانات به شدت کند بوده و هر زمانی سرپناهی بیابند که غذا و ایمنی لازم را برای آنها تامین کند، در آنجا میمانند و فقط زمانی که مجبور شوند محل خودشان را ترک میکنند.
۴- اسب آبی
شاهکار تنبلی در طبیعت اسبهای آبی هستند که در طول شبانه روز بین ۱۶ تا ۲۰ ساعت میخوابند! زمانی که این حیوانات در خشکی هستند، اغلب در گروههای بزرگ زیر نور آفتاب لم داده و به چرت زدن مشغول میشوند. اما اسبهای آبی تنها روی خشکی نمیخوابند بلکه حتی زمانی که داخل آب هستند نیز استراحت کرده و جوری حالت خود را تنظیم میکنند که راه نفس کشیدن در حین خواب را روی سطح آب داشته باشند. اسب آبی حیوان گیاه خواری است و به همین علت شبانگاه به دنبال علوفه میگردد و پنج ساعت را صرف چریدن میکند.
۵- مار افعی
مار افعی در واقع حیوانی است که بسیار آهسته حرکت میکند و تمایل دارد تا فعالیت و تحرک کمی داشته باشد. به طور معمول این حیوان ۱۸ ساعت در طول شبانه روز میخوابد چرا که سریعاً خسته میشود. هضم غذا در افعی معمولاً هفتهای یکبار هنگام تغذیه صورت میگیرد و در این زمان این حیوان بیشتر میخوابد. همچنین این حیوان برای پوست اندازی، نیاز دارد تا یک هفته کامل را در خواب سپری کرده و استراحت کند تا انرژی لازم برای این کار را به دست بیاورد!
پژوهشگران با تحلیل سیستماتیک کالبدشکافی ۳۳ قربانی ویروس کرونا به اثر کمی از مواد ویروسی در مغز انسان دست پیدا کردهاند که به نظر میرسد از طریق بینی به مغز رسیدهاند.
یافته محققان بسیار ترسناک است و این احتمال را مطرح میکند که ویروس کرونا میتواند از طریق بینی به سیستم عصبی انسان راه پیدا کند. در حالی که نتایج بدست آمده مقدماتی هستند، اما همچنان نگرانیهای زیادی ایجاد میکنند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره حمله ویروس کرونا به مغز میخوانید.
بخش فوقانی حفره بینی انسان که با نام «نازوفارنکس» شناخته میشود، یکی از اولین محلها برای قرارگیری کووید-۱۹ و تکثیر آن است و میتواند یکی از نقاط ضعف در دفاع از مغز ما نیز باشد. مغز انسان به وسیله «سلولهای نیمهتراوا» از خونرسانی سایر بخشها جدا شده که از آن با نام «سد خونی مغز» هم یاد میشود. این سلولها اکثر مواقع از مغز ما در برابر عوامل بیماریزا و همچنین سموم محافظت میکند.
تعدادی از ویروسها شامل تعدادی از ویروسهای کرونا میتوانند از این سد عبور کنند که ظاهرا کووید-۱۹ یکی از آنها محسوب میشود. در حقیقت برخی از دانشمندان باور دارند که این موضوع باعث ایجاد علائم عصبی مرتبط با کرونا مانند از دست دادن حس بویایی و چشایی، سردرد، سرگیجه و خستگی میشود.
اخیرا برخی پژوهشها موفق به کشف اثر کمی از RNA ویروس در مغز و مایع نخاعی برخی بیماران مبتلا به کووید-۱۹ شدهاند، با این حال دلیل مشخصی برای رسیدن ویروس به این بخشها وجود ندارد. تعدادی از تحقیقات اولیه نشان میدهند که پروتئینهای موجود روی سطح کووید-۱۹ باعث التهاب در سلولهای لایه درونرگی سد خونی مغز میشوند که امکان عبور ویروس از آن را فراهم میکند.
حالا پژوهشی جدید که در ژورنال «Nature Neurosicence» به چاپ رسیده، راه دیگری را نشان میدهد. محققان نه تنها موفق به کشف ذرات سالم ویروس درون سلولهای لایه درونرگی نازوفارنکس شدهاند، بلکه RNA ویروس را در قسمت فوقانی بینی یا «غشاء مخاطی» و چندین ناحیه در مغز پیدا کردهاند.
مواد ژنتیکی باقیمانده در این بخشها بسیار کم بودهاند که البته دلیل آن میتواند انجام کالبدشکافی یک ماه پس از مرگ باشد. در حالی که شاید مشاهده مسیر حرکت ویروس به داخل هریک از سلولهای مغزی غیرممکن باشد، پژوهشگران شاخک پروتئینی کرونا را در برخی از سلولهای عصبی هم پیدا کردهاند.
در صورتی که سلولهای عصبی بینی باعث حمله ویروس کرونا به مغز انسان شده باشند، احتمالا یکی از راهها برای حمله به مغز انسان محسوب میشود. دلیل چنین موضوعی وجود اثر RNA ویروس در بخشهای از مغز است که ارتباط مستقیمی با «مخاط بویایی» ندارند، بنابراین ویروس از مسیرهای دیگری هم به مغز ما میرسد.
تحقیقات جدید نشان میدهند که محبوبیت حیوانات خانگی همچون سگها، گربهها و خوکهای مینیاتوری، مورد تازهای نیست.
اغلب تصور میشود که حیوانات خانگی از تأثیرات فرهنگ دنیای غرب هستند؛ اما به نظر میرسد نگهداری از حیوانات ریشه در جوامع گذشته داشته باشد.حدود نیمی از خانوادهها در انگلستان یک نوع حیوان خانگی دارند؛ تقریبا ۱۰ میلیون خانواده انگلیسی دارای سگ هستند و نیمی دیگر در خانه گربه نگه میدارند. حیوانات خانگی هزینه و زمان میبرند؛ اما بحران مالی سال ۲۰۰۸، تقریبا هیچ تأثیری بر هزینههای حیوانات خانگی نداشت و این موضوع نشان میدهد که نگهداری حیوانات خانگی یک سرگرمی لوکس و هزینهی اضافه محسوب نمیشود و این حیوانات به بخش جداییناپذیری از خانواده تبدیل شدهاند.
با این حال برخی افراد شدیدا به حیوانات خانگی علاقمندند و بسیاری هم علاقه چندانی به آنها ندارند. به نظر میرسد تمایل ما انسانها برای همزیستی با حیوانات به دهها هزار سال پیش بازمیگردد و نقش مهمی در تکامل ما ایفا کرده است. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره پاسخ ژنتیک برای این سؤال میخوانید که: چرا برخی به حیوانات علاقه دارند و برخی خیر؟
مزایای سلامتی نگهداری از حیوانات خانگی
در سالهای اخیر، توجه زیادی به مزایای سلامتی نگهداری از سگ (یا احتمالا گربه) شده است که میتواند سلامت صاحب خود را به روشهای مختلفی از جمله کاهش خطر بیماریهای قلبی، مقابله با تنهایی و کاهش افسردگی و علائم افسردگی و زوال عقل در پی داشته باشد.
اما در این مورد، دو مسئله وجود دارد. ابتدا، اینکه تحقیقات مشابهی نشان میدهند که حیوانات خانگی هیچ تأثیری یا حداقل هیچ تأثیر منفی روی سلامتی فرد ندارند. دوم اینکه صاحبان حیوانات خانگی، نسبت به افرادی که از حیوانات نگهداری نمیکنند، عمر طولانیتری ندارند. اما با این وجود و حتی اگر این ادعاها درست باشند، بازهم این مزایای سلامتی تنها در مورد شهروندان امروزی میتواند صدق کند؛ نه در مورد اجداد شکارچی کوچنشین ما. بنابراین نمیتوان این را دلیل نگهداری انسانها از حیوانات تلقی کرد.
تمایل به نگهداری از حیوانات در خانههای ما بهحدی گسترده شده است که میتوان به آن بهعنوان یک ویژگی عمومی ماهیت انسانی توجه کرد. اما در همهی جوامع، نگهداری از حیوانات مرسوم نبوده است. حتی در جوامع غربی هم افراد زیادی هستند که حس خاصی به حیوانات (خانگی و حیوانات اهلی) ندارند.
عادت نگهداری از حیوانات اغلب در خانوادهها اتفاق میافتد؛ در واقع این فرزندان هستند که به تقلید از والدینشان از حیوانات نگهداری میکنند. اما تحقیقات جدید نشان میدهند که در این مورد یک ژن مرتبط به حیواندوستی وجود دارد. اما با این وجود، برخی افراد علاقهی کمتری به حیوانات دارند. بنابراین ژنهای مرتبط به حیوانات میتواند منحصر به انسانها باشد؛ اما این ژنها عمومی نیستند. در واقع گفته میشود که در گذشته برخی جوامع و افراد دارای چنین رابطهی غریزی با حیوانات بودهاند.
ژنهای بسیار مشابهی برخی انسانها را به نگهداری اولین سگها و گربهها واداشته است. این ژن، احتمالا در بین کشاورزان اولیه گسترش یافته است؛ گروههایی که حس همدلی با حیوانات داشتند و رفتارهای حیوانی را بهخوبی درک میکردند چرا که نمیتوانستند تنها به شکار حیوانات برای تغذیه خود متکی باشند. اما چرا همه انسانها چنین احساسی ندارند؟
محققان میگویند میو کردن گربهها یک نوع روش برقراری ارتباط است و هر نوع صدایی که تولید میکنند، معنی خاصی میدهد.
ممکن است هر روز گربه شما وارد دفترتان شود، با عصبانیت به شما نگاه کند و یک «میووووی» ناامیدانه بر زبان آورد؛ امکان دارد شما به گربه بیمحلی کنید؛ اما درخواست آن روشن است؛ گربه میگوید: «شما هنوز به من غذا ندادهاید!» گربههای خانگی در شیوهی استفاده از صدای خود برای برقراری ارتباط با انسانها بینظیر هستند؛ ولی آنها بهندرت برای یکدیگر میو میکنند. سؤال اینجا است که چه چیزی باعث میشود گربه ارتباط بیشتری با انسان و صاحبش برقرار کند؟ در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره اینکه چرا گربه ها میو می کنند می خوانید.
بر اساس مقالهای که در لایو ساینس منتشر شده است، کارشناسان عقیده دارند پاسخ این سؤال به اهلیسازی گربهها ارتباط دارد. جان بردشاو و شارلوت کامرون-بومونت در کتاب «گربه خانگی، زیستشناسی رفتار آنها» مینویسند ۱۰ هزار سال قبل از اینکه گربهها با انسانها زندگی کنند و اهلی شوند، تنها بودند و ازآنجاکه اجداد گربهها بهندرت با دیگر اعضا و گونههای خود ارتباط داشتند، نیازی به استفاده از صدای خود برای برقراری ارتباط نداشتند. در عوض گربههای وحشی ازطریق حس بویایی یا مالیدن خود به اشیائی مانند درخت، با سایر گربهها در ارتباط بودند؛ به این ترتیب گربهها برای ارسال پیام خود مجبور به روبهرو شدن با سایر گربهسانان نبودند.
به گفته جان رایت، روانشناس دانشگاه مرسر جورجیا که در مورد رفتار حیوانات مطالعه میکند، هنوز هم تا حد زیادی نحوهی ارتباط گربهها با یکدیگر اینگونه است. او به مجلهی لایوساینس میگوید چرا باید از صدا استفاده کرد، درحالیکه استفاده از سایر حواس بسیار کارآمدتر است؟
اما انسانها تقریبا به اندازهی گربهسانان حس بویایی خوبی ندارد. بنابراین گربهها به روشی با انسانها ارتباط برقرار میکنند که بتوانند منظور خود را برسانند: با میو کردن! بسیاری از گربهها حتی برای بیان نیازها و احساسات مختلف و پاسخهای متفاوت، رپرتوار یا فهرستی از میو ایجاد میکنند. بهعنوان مثال، ممکن است گربهها در سلام و احوالپرسی سهلانگاری کنند؛ اما هنگام درخواست دوستانه برای بیرون رفتن یا غذا خواستن با صدای بلند میو کنند.
میو کردن برای انسان تا حدی یک رفتار آموزشی است؛ چرا که همهی بچه گربهها اگر بخواهند هنگام آسیبدیدگی، سرماخوردگی یا اتفاقی دیگر توجه مادرشان را جلب کنند، روی مادر خود مینشینند و خود را به او میچسپانند. گربههای خانگی این رفتار را در بزرگسالی نشان میدهند؛ اما گربههای وحشی (گربههای اهلی بدون صاحب) در سن بیشتری این کار را انجام میدهند.
مطالعه که در ژورنال Behavioral Processes منتشر شد، نشان میدهد گربههای وحشی نسبت به گربههای اهلی دارای صاحب، بسیار غرغروتر هستند و صدایشان خش دارد. وقتی گربه ها میو می کنند تفاوتی نمیکند در مقابل چه کسی یا چیزی باشد؛ انسان، عروسک یا سگ. گربههای خانگی خیلی بیشتر و تنها برای انسان میو میکنند و این نشان میدهد که آنها میو کردن را بهعنوان یک زبان خاص برای صاحبانشان توسعه میدهند. به عبارت دیگر، گربه شما به شما میو میکند؛ زیرا متوجه شده است که انجام این کار توجه شما را جلب میکند. بهخصوص در اوایل شروع ارتباط.
اگر کنجکاو باشید که گربه شما چه حرفی برای گفتن دارد، ممکن است برای ارتباط ترغیب شود. اگر انسانها با کلمات و توجه به جیرجیر و میو کردن گربههایشان واکنش نشان دهند، میتوانند گفت و شنود ایجاد کنند؛ تقریباْ مانند یک مکالمه.
اوایل آذرماه کارکنان اداره حیات وحش «یوتا» خبر از کشف سازه فلزی عجیبی دادند که شبیه مونولیت ادیسه فضایی بود. چند روز بعد این سازه مرموز ناپدید شد. به فاصله کوتاهی مونولیت فلزی دیگری در رومانی کشف شد. اکنون همزمان با پیدا شدن سر و کله مونولیت سوم در کالیفرنیا مونولیت رومانی هم غیب شده است.
مونولیت سوم در کالیفرنیا کشف شده و شباهت بسیار زیادی به مونولیتهای یوتا و رومانی دارد و فلزی یکپارچه و سه وجهی است. تنها تفاوت مونولیت کالیفرنیا با شی اسرارآمیز یوتا در این است که سازه ۹۰ کیلوگرمی صحرای یوتا محکم به زمین متصل بود، اما مونولیت سوم که در قسمت بالای تپههای «آتاسکادرو» کالیفرنیا پیدا شده، با چنان استحکامی به زمین متصل نیست و با فشار میتواند از محل اسقرار خود حرکت داده شود. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این سازه عجیب بخوانید.
هنوز مشخص نیست مونولیتهای فلزی چگونه و در چه زمانی به صحرای یوتا، رومانی و اکنون کالیفرنیا آمدهاند. سازه فلزی رومانی چهار روز بعد از کشف، ناپدید شده است. همین اتفاق برای سازه فلزی یوتا هم رخ داد و به فاصله کوتاهی ناپدید شد. باید ببینیم آیا مونولیت سوم در کالیفرنیا نیز به سرنوشت دو مونولیت قبلی دچار میشود یا خیر.
بررسیهای انجام شده روی دادههای گوگل ارث نشان میدهد که مونولیت یوتا در مردادماه ۹۴ و آبان ماه ۹۵ در آن منطقه وجود داشته است. تصاویر ماهوارهای در مورد وضعیت سازههای فلزی اسرارآمیز رومانی و کالیفرنیا در دسترس نیستند.
رویترز در توییتر با انتشار توییتی اعلام کرد که ۴ روز بعد از کشف مونولیت رومانی، این سازه فلزی ناپدید شده است. شاهدان عینی در محل داستان عجیبی از ناپدید شدن این شی اسرارآمیز مطرح میکنند. آنها ادعا میکنند که هنگام شب، نور درخشانی در آسمان و بر فراز تپهها دیده شد.
دیدن شدن این نور و مفقود شدن سازه فلزی در همان شب اتفاق عجیبی است؛ اما هنوز نمیتوان با قطعیت درمورد علت ناپدید شدن این سازه فلزی صحبت کرد.
برخی معتقد هستند که مونولیت اسرار آمیز یوتا توسط موجودات فضایی به صحرای یوتا آورده شده است؛ اما برخی دیگر آن را به آثار هنری مجسمه ساز معروفی به نام «جان مک کراکن» که در سال ۲۰۱۱ درگذشت، نسبت میدهند.
خسارات سنگین وارده به رصدخانه مشهور آرسیبو در پورتوریکو بهحدی بود که مقامات بنیاد ملی علوم سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان تصمیم به تخریب آن گرفتند.
رصدخانه مشهور آرسیبو دومین تلسکوپ رادیویی بزرگ دنیا روز سهشنبه تخریب شد تا یکی از مشهورترین تلسکوپهای دنیا برای همیشه به کارش پایان دهد. رامون لوگو، رئیس انستیتوی فضایی فلوریدا (FSI) در دانشگاه فلوریدای مرکزی در این خصوص به مجله ساینس گفت که کابلهای رصدخانه حوالی ساعت ۸ صبح به وقت محلی جدا شدند و سکوی معلق روی بشقاب ۳۰۰ متری این رصدخانه سقوط کرد. تلسکوپ رادیویی آرسیبو که متعلق به بنیاد ملی علوم (NSF) ایالات متحده آمریکا است، تحت مدیریت انستیتوی فضایی فلوریدا قرار دارد. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره این اتفاق میخوانید.
تاکنون جزئیات تخریب این سازهی عظیمالجثه منتشر نشده، ولی خرابی دو رشته کابل اصلی این تأسیسات در مرداد و همین آبان بار زیادی را بر دوش سازههای پشتیبان آن وارد آورده بود. آقای لوگو در ادامه به مجله ساینس گفت که طی هفته گذشته، رشته کابلها همچنان در جای اصلی خود قرار داشتند، ولی بهسرعت در حال باز شدن بودند و تقریبا هر روز یک رشته کابل باز میشد که نگرانیهای زیادی را به وجود آورده بود. بنا به گزارشهایی که به تأیید بنیاد ملی علوم نیز رسیده، در روال فروپاشی کنترلشده این تأسیسات به هیچکس آسیبی وارد نشده است.
رصدخانه مشهور آرسیبو در سال ۱۹۶۳ در یک گودال طبیعی ساخته شد و در زمان ساخت بزرگترین تلسکوپ تکبشقابی جهان به حساب میآمد. ستارهشناسان از بشقاب عظیم این رادیو تلسکوپ برای شناسایی اجرام نزدیک به زمین از جمله سیارکها و دنبالهدارها استفاده میکردند. این رصدخانه در سال ۱۹۷۴ پیام مشهور به «پیام آرسیبو» را به فضا مخابره کرد. این پیام به خوشهی ستاره مسیه ۱۳ فرستاده شد تا صدای ساکنان زمین را به گوش موجودات فضایی که احیانا در حال رصد فضا هستند برساند. البته هدف اصلی ارسال این پیام نمادین بیشتر نشان دادن قابلیتهای تجهیزات جدید بود.
حال این تلسکوپ رادیویی آرسیبو پس از ۵۷ سال در سالی که بدترین سال عمرش نیز بود، تخریب شد. در ابتدای سال ۲۰۲۰ زلزلهای مهیب این تلسکوپ مشهور را لرزاند و پس از آن هم روز ۲۰ مرداد یکی از رشته کابلهای سنگین این تأسیسات پس از سقوط موجب به وجود آمدن شکاف ۳۰ متری در بشقاب شد. چند ماه بعد و روز ۱۶ آبان هم یکی از رشته کابلهای اصلی پشتیبان برج که پیشتر یکی از رشتههایش در مرداد ماه باز شده بود نیز باز شد. اگرچه دانشمندان خوشبین بودند تا بتوانند تلسکوپ را تعمیر کنند، ولی خسارات وارده به این تأسیسات بهحدی بود که مقامات بنیاد ملی علوم اواخر آبان تصمیم گرفتند تا رصدخانه مشهور آرسیبو را برای همیشه از رده خارج کنند.
هوش هیجانی نقش مهمی در موفقیت شغلی و شخصی افراد بازی میکند و نه تنها به شناسایی و مدیریت احساسات خود فرد کمک میکند، بلکه در تشخیص احساسات دیگران نیز نقش حیاتی دارد.
هوش هیجانی (EQ) یا هوش احساسی (EI)، توانایی افراد برای شناسایی احساسات و عواطف خود و سایرین، شناخت اثرات آنها روی تفکر و رفتار و همچنین توانایی مدیریت اضطراب ، تنش و بحرانهای روحی است. مطالعه انجام شده توسط «Johnson & Johnson» نشان میدهد افرادی که هوش هیجانی بالاتری برخوردار هستند، در محل کار عملکرد بهتری نسبت به بقیه از خود نشان میدهند.
کارمندان بسیاری در سراسر جهان علی رغم بازدهی بالا تنها به دلیل اختلافی که ریشه در هوش هیجانی دارد، کار خود را ترک میکنند. مدیران بسیاری مسئولیت رهبری تیمهای کاری را برعهده دارند که از سطح بالای هوش هیجانی برخوردار نیستند و همین مساله باعث بروز مشکلاتی برای آنها شده است.
در این مطلب از مجله دلتا ۵ روش برای تقویت هوش هیجانی ارائه شده است:
۱- احساسات منفی خود را مدیریت کنید
وقتی بتوانید احساسات منفی خود را مدیریت کنید، کمتر تحت فشار قرار میگیرید. تصور کنید کسی شما را ناراحت کرده است، سریع به سراغ نتیجه گیری نروید. سعی کنید به روشهای دیگری به این موضوع نگاه کنید. موضوع را از زاویههای دیگری نیز مورد توجه قرار دهید تا به راحتی عصبی نشوید. باید بتوانید در محل کار هوشیارتر باشید. با این روش خیلی زود میتوانید تغییراتی را در نحوه برخورد خود با موضوعات مختلف ببینید.
۲- مراقب کلماتی که بر زبان میآورید، باشید.
برای آنکه بتوانید در محل کار ارتباط خوبی با بقیه برقرار کنید، باید مراقب آنچه به زبان میآورید باشید. افراد باهوش معمولا کلمات خاصی را در ارتباطات خود به کار میبرند. اگر جلسه کاری خوبی با مدیریت نداشتهاید، باید همه چیز را با دقت بررسی کنید. چرا این اتفاق افتاده است؟ چه عاملی باعث شده جلسه خوبی نداشته باشید؟ اگر بتوانید آنچه در طی جلسه رخ داده را مرور کنید، شاید بتوانید مشکل را پیدا کنید.
۳- همدلی را تمرین کنید
علاوه بر دقت روی ارتباط کلامی، باید روی ارتباط غیر کلامیتان نیز تمرکز لازم را داشته باشید. خودتان را جای دیگران بگذارید و مهارت همدلی یا امپاتی را در عمل تمرین کنید. هر کسی ممکن است مسایل خاص خودش را داشته باشد؛ اما با همدلی روابط هر دو طرف بهتر خواهد شد.
۴- عوامل استرس زا را بشناسید
در محیط کار ممکن است برخی عوامل باعث ایجاد استرس در شما شود. بهتر است آن عوامل را بشناسید. اگر دقیقا بدانید چه عواملی باعث میشود دچار استرس شوید، کنترل بیشتری روی خود خواهید داشت. مثلا اگر چک کردن ایمیلها در هنگام شب باعث میشود، عصبی شوید، این کار را در زمان مناسبی انجام دهید که سر حالتر هستید.
۵- در برابر مشکلات عقب نشینی نکنید
برخی افراد در رویارویی با چالشها و سختیها، رفتار درستی از خود نشان نمیدهند. به جای شکایت کردن از شرایط موجود، بهتر است مثبت اندیشی را در پیش گرفته و افکار منفی را از خودتان دور کنید. در برابر سختیها عقب نشینی نکنید و به مبارزه با آنها بپردازید.
ایلان ماسک، بنیانگذار و مدیرعامل پرحاشیه و خبرساز تسلا، پس از سپری کردن یک سال کاملاً موفق، اخیراً به عنوان دومین فرد ثروتمند جهان معرفی شده و از بیل گیتس در جدول ردهبند سبقت گرفته است.
گزارش جدیدی که بلومبرگ منتشر کرده حاکی از آن است که ارزش داراییهای خالص رئیس اسپیس ایکس (SpaceX) در سال جاری به شکلی بیسابقه افزایش یافته و حالا دومین فرد ثروتمند جهان است. با این مطلب از مجله دلتا همراه باشید.
لیست میلیاردرهای بلومبرگ لیستی متشکل از ۵۰۰ میلیاردر برتر جهان است که ایلان ماسک در ابتدای سال ۲۰۲۰ در رتبه سی و پنجم آن قرار داشت! با این حال، رئیس تسلا با فروش بیش از ۳۰۰ هزار ماشین تسلا و پرتاب موشکهای متعدد به فضا، ارزش داراییهای خالص خود را از ۷.۲ میلیارد دلار به ۱۲۷.۹ میلیارد دلار رسانده و حالا دومین فرد ثروتمند جهان شده است.
براساس این گزارش، ماسک امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به داراییهای خالص خود اضافه کرده که این امر عمدتاً ناشی از افزایش قیمت سهام تسلا بوده و در واقع رئیس تسلا تنها فرد از لیست بلومبرگ است که امسال درآمد زیادی کسب کرده است.
علاوه بر این، همانطور که گفتیم ماسک با افزایش داراییهای خود توانست بیل گیتس، مدیر عامل سابق مایکروسافت، را به مقام سوم بفرستد. این یک موفقیت بزرگ برای ایلان است زیرا تا پیش از این و در طول هشت سال گذشته، بیل گیتس تنها یکبار پایینتر از رتبه دوم قرار گرفته بود. با این حال، به خاطر داشته باشید که بیل گیتس بخشی از ثروت خود را صرف امور خیریه میکند و شاید اگر این همه کمک خیریه انجام نداده بود، داراییهای خالص وی بسیار بیشتر از ۱۲۷.۷ میلیارد دلار فعلی بود.
اکنون باید منتظر ماند و دید مدیر عامل تسلا چه مدت میتواند این رتبه را برای خود حفظ کند. همچنین، لازم به ذکر است که ماسک برای رسیدن به رتبه اول میلیاردرهای جهان کار بسیار سختی خواهد داشت، چرا که جف بزوس، مدیر عامل آمازون، امسال و با شیوع جهانی ویروس کرونا درآمد زیادی کسب کرده و با ثروت افسانهای ۱۸۲ میلیارد دلاری با فاصله زیاد به صدر جدول تکیه زده است.
هفته گذشته در فضای مجازی، خبر کشف ستون اسرارآمیزی در صحرای یوتا هیاهوی زیادی بهراه انداخت. حال خبر میرسد که این مونولیت اسرارآمیز بدون هیچ نشانی ناپدید شده است.
کشف مونولیت (تکسنگ) نقرهایرنگ بسیار براق در یکی از درههای کمعمق صحرای سرخ یوتا گمانهزنیهای زیادی در فضای مجازی بهوجود آورده بود و حتی برخی ماجراجویان و کوهنوردان هم سعی کردند خود را به محل نصب آن برساند. حال خبر میرسد که این مونولیت مرموز همانطورکه بهطرز مشکوکی از صحرا سر درآورده بود، بدون بهجاگذاشتن نشان و ردپایی ناپدید شده است. در ادامه این مطللب از مجله دلتا درباره این ستون اسرارآمیز در صحرای یوتا می خوانید.
بهگفته دفتر مدیریت زمینهای یوتا، این تکسنگ روز جمعه در زمانی نامشخص از محلی برداشته شده است که در آن گذاشته شده بود. در بیانیه رسمی این اداره آمده است: «طبق گزارشهای معتبر، سازهای که بهصورت غیرقانونی نصب شده بود و از آن بهعنوان «مونولیت» نام برده میشد، از اراضی عمومی اداره مدیریت زمینهای صحرای یوتا برداشته شده است… ازآنجاکه این سازه جزو اموال خصوصی محسوب میشد، دفتر مدیریت زمینهای یوتا نقشی در برداشتن آن ایفا نکرده است.»
مأموران اداره ایمنی عمومی یوتا این مونولیت ۳/۶ متری را اولینبار ۱۸ نوامبر (۲۸ آبان) کشف کردند. آنان بههمراه بالگرد در حال سرشماری هوایی گوسفندهای بزرگشاخ منطقه در جنوبشرقی یوتا بودند که متوجه ستون اسرارآمیز صحرای یوتا شدند که برق میزد. خلبان گفت بهنظر نمیرسید این شیء تصادفی روی زمین افتاده باشد؛ بلکه کاملا کاشته شده بود. این خلبان بالگرد افزود تصور میکند مونولیت کار جنبش هنری موج نو یا یکی از هواداران فیلم سینمایی «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» بوده باشد. این ستون پرابهت و سیاهرنگ فیلم مشهور استنلی کوبریک یکی از عناصر اصلی این فیلم سینمایی بود.
بااینحال، اداره امنیت عمومی یوتا در بیانیه روز دوشنبه هفته گذشتهاش اعلام کرد نصب هرگونه سازه یا اثر هنری به هر عنوانی در اراضی عمومی دولت فدرال غیرقانونی است. همچنین، مقامها محل نصب این مونولیت را نیز فاش نکردند؛ چراکه بیم آن میرفت بسیاری از افراد ماجرا تصمیم بگیرند خودشان به محل نصبش بروند و باتوجهبه ناهمواری راههای منتهی به مونولیت، گم شوند و بعدا به نجات نیاز پیدا کنند.
افشا نشدن محل دقیق مونولیت از حدسوگمانهای کاربران اینترنتی مانع نشد. مختصات GPS محل مونولیت در شبکه اجتماعی رِدیت دستبهدست میگشت؛ ولی هیچکدام از کاربران نتوانستند صحت آن را تأیید کنند. بهگفته سه نفری که به محل نصب مونولیت رفتهاند، برای رسیدن به محل نصب آن باید شبانه رانندگی میکردند و با عبور از مسیری ناهموار و سنگلاخی خود را به محل نصب مونولیت میرساندند. دستکم یک نفر از این افراد ماجراجو در ابتدا راهش را گم کرد؛ ولی بهگفته این ماجراجویان، حتی اگر مونولیت کار ۱۳ نبوده باشد، بازهم سفر سخت و پرمخاطره اینچنینی ارزشش را داشت.
درحالیکه گمانهزنیها درباره ماهیت این مونولیت اسرارآمیز ادامه داشت، بسیاری حدس میزدند این سازه اثری هنری است. بهعقیده کارشناسان هنری، سازه ذکرشده به آثار مجمسهساز مینیمالیست، جان مککراکن، شباهت زیادی داشت که خودش از علاقهمندان داستانهای علمیتخیلی بود. مککراکن در سال ۲۰۱۱ در گذشت. بااینحال، پاتریک، پسرش، هفته گذشته در گفتوگو با نیویورکتایمز اعلام کرده بود پدرش در سال ۲۰۰۲ به او گفته بود میخواهد برخی از آثار هنریاش را در مکانهای دورافتاده بگذارد تا بعدها کشف شوند.